چهره ام پوشیده بهتر (یادداشت های مطبوعاتی)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
وقتی فهمید رفتنی است به تکاپو افتاد. سراسیمه و سرگشته، نگران روزهای اندک پیش رو بود و دریای کارهای ناتمام... از کجا شروع کنم؟ نمایشنامه های نیمه کاره، طرح های عقیم مانده، ناگفته های لاله زار، ناگفته ها... ناگفته ها. اما مگر درد و رنج سرطان امانش می داد؟! خوره به جانش افتاده بود و به هیچ صراطی مستقیم نمی شد. جنگ نا برابری بود، جنگ محمود استاد محمد با همه تردی و نازک دلی اش در برار عفریت حرامزاده ای این درد بی درمان. به پایان نزدیک می شد و خوب می دانست مفر و مخرجی در این راه نیست پس تنها یک امید بافی ماند، چاپ و نشر کتاب پیش رویتان... .