غنیمت عمومیداستانایران غنیمت صادق کرمیار 2.8 14 نفر | 7 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 2 خواندهام 27 خواهم خواند 3 خرید از کتابفروشیها ناشر کتاب نیستان شابک 9789643375843 تعداد صفحات 188 تاریخ انتشار 1395/5/2 توضیحات کتاب غنیمت، نویسنده صادق کرمیار. ادبیات ایران دهه 2010 میلادی ادبیات داستانی ادبیات معاصر یادداشتها محبوبترین جدید ترین erfan 1403/1/4 داستان زیادی گُنگه 0 0 علی راد 1402/7/29 نه نشد! وقتی به شخصیت پردازی های اقای کرمیار در کتاب های دیگه نگاه کنیم: بدران دشت های سوزان ، امام رضا(ع) در حریم ، عبد الله بن عمیر کلبی نامیرا ، میبینم که چقدر شخصیت پردازی این کتاب با کتاب های قبلی تفاوت دارد. سیر داستان؛ راستش متوسطه و کشش اون چنانی نداشت. هرچه به اواخر کتاب نزدیک میشدیم بسیار سریع تر اتفاقات رخ میداد و به نظرم احساس هایی که می باید شخصیت ها در موقع رخداد ها میداشتند به هیچ وجه روی نداد. 0 6 حمید درویشی شاهکلائی 1403/2/17 غنیمت در حد و اندازههای نامیرا یا مستوری نبود اما کتاب داستان خوبی است هم از جهت سیاسی اجتماعی و هم از جهت فنی کار قابل قبول و قابل تقدیری است 0 0 محمد علی شفیعی 1401/5/19 تعجیل، تعجیل، تعجیل... نمیدانم چرا صادق کرمیار میخواسته اینقدر زود داستان را تمام کند، حتی اگر دوبرابر هر روایت رو بیشتر میپرداخت باز هم جا داشت.... 0 1 حامد خواجه 1401/6/16 وقتی نامش را روی کتاب دیدم، تنها چیزی که در ذهنم گذشت : نویسنده نامیرا است. به همین دلیلی خریدمش و البته اینکه تخفیف خورده بود هم بیاثر نبود. هرچند نسبتا رمان خوبی بود، ولی نامیرا انتظارم را بالا برده بود. 0 0 yaghoob samsami 1403/9/9 در ابتدای حمله آمریکا به عراق، نوری که از رزمندگان جنگ ایران و عراق بوده با دیدن یک شمایل در فیلم دختر مجروحی که از تلویزیون پخش میشه میفهمه که دختر خودشه و میره عراق تا دخترش رو پیدا کنه. داستان انگار طرح اولیه باشع و واقعا جا داشت که خیلی روش کار بشه و یک رمان بلند و پرکشش باشه اما نویسنده سریع از رو موضوعات پرش میکنه و داستان رو تموم میکنه. موضوع و اتفاقاتی که رخ میده خوبه ولی خیلی جا داشت که بسط داده بشه. از چند راوی بودن داستان خوشم نیومد. در کل ارزش خوندن داشت. 0 0 فاطمه جعفری 1403/3/2 داستان از دغدغه های شغلی اصلان شروع می شود. از اینکه می خواهد خودش را بازخرید کند. چرا که می ترسد کم کم عوض شود و دیگر روی تخلفاتی که می بیند حساس نباشد. اما این دغدغه ها تنها دلیل آشفتگی اصلان نیست. حمله آمریکا به عراق تازه شروع شده است. تبعات این حمله تا خانه خانواده نوری هم رسیده. تحلیل ها و نظرات و بحث های دو دانشجوی خانه تمامی ندارد. حتی در عید دیدنی و سر سفره غذا هم کوتاه نمی آیند. اما مهم تر از آن کابوس های اصلان است که دوباره بازگشته. او که از رزمندگان دوران دفاع مقدس است مدت ها درگیر خواب های آشفته از شهادت همسرش در خرمشهر بوده است. با مصرف قرص های تجویزی پزشک و کنار گذاشتن آلبوم های قدیمی چند وقتی از این کابوس رهایی یافته بود. اما حالا هم زمان با جنگ عراق این خواب ها برگشته است. یکی از گزارش های تلویزیون از عراق گویا تعبیر این کابوس ها است. مصاحبه ای با یک دختر مجروح عراقی در بیمارستان. چیزی وسط این گزارش برایش آشناست. شمایلی که گردن دختر مجروح است او را می برد به خاطراتش. همان لحظه ای که این روزها کابوسش را بارها دیده است. آن موقع که انفجار زودتر از اصلان به خانه اش رسیده بود و بعد از آن دیگر دختر شیرخواره اش را ندیده بود. به سراغ عکس های قدیمی می رود و باز بی تاب تر می شود. از خانه بیرون می زند به کمک دوست شاغلش در صدا سیما می تواند نواری از آن گزارش را با خود می برد. بارها و بارها گزارش را تکرار می کند. تکه طلای گردن دختر دقیقا مشابه شمایلی است که مادرش بر قنداقه دخترش زده بود. شمایلی خاص و سفارشی ساز که متبرک حرم های مطهر بود. این سفارشی ساز بودن گمان اینکه آن دختر دختر گمشده اصلان باشد را تقویت می کند. حالا دیگر دل توی دل اصلان نیست. باید هر طور شده دخترش را پیدا کند. سفر تفریحی شمال را تبدیل می کند به سفری مبهم به عراق. هر چند سفر در شرایط جنگی تقریباً کاری نشدنی است اما اصلان هر جور شده خودش را به عراق و بیمارستانی که با دختر مجروح در آنجا مصاحبه شده بود می رساند. اما رسیدن به عراق تازه اول ماجرای جستجو است آن هم در کشوری جنگ زده و شرایطی که هیچ مجروحی را در بیمارستان نگه نمی دارند و پیدا کردن دخترش ،دریا، به سادگی نیست. در غنیمت روایت از زبان اصلان آغاز می شود اما در میانه داستان گاهی راوی جا به جا می شود و از زاویه دیگری شاهد اتفاقات و رخداد ها هستیم. و این شاید به ارتباط و درک بهتر فضای داستان کمک بزرگی کند. غنیمت داستان تلاش اصلان برای پیدا کردن دریا دختر گمشده اش است اما نه تنها داستان این کتاب. غنیمت داستان رشادت های جوانان خرمشهر است در روزهای آغازین جنگ و اشغال شهر. (برخی اسامی که به عنوان هم رزمان اصلان در آن روز ها می آید ظاهراً اشخاص واقعی هستند که برخی شهید شده و برخی اکنون از در حال حاضر از فرماندهان سپاه هستند.) داستان کشمکش و اختلاف نظرهای میان دختر و پسر اصلان (پیمان و پروانه). سفر متفاوت پیمان به عراق، دیدن بی واسطه حقوق بشر آمریکایی در آنجا و بزرگتر شدن روح و اندیشه اش در این سفر. داستان صبوری های فرناز که سال های جنگ را کنار همسرش، همدل و همراه او بوده است. داستان قادر اسیری عراقی که بعد از آزادی اسرا حاضر به برگشت به عراق نشده است. داستان انسان دوستی اصلان به عنوان یک ایرانی حتی در مقابل یک سرباز آمریکایی. و... 0 4