معرفی کتاب راز ملکه اورشلیم اثر undefined

راز ملکه اورشلیم

راز ملکه اورشلیم

3.0
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

ناشر
شابک
9786003905269
تعداد صفحات
294
تاریخ انتشار
_

توضیحات

متاسفانه توضیحاتی برای این کتاب یافت نشد.

یادداشت‌ها

          پس از سالها با دوستی که در انتشارات مشغول بود قرار دیدار در نمایشگاه کتاب امسال را  داشتم که این کتاب را که تازه های نشر بود و هم کار یک نویسنده جدید به من پیشنهاد داد.کاری نگارش شده برای نوجوان با متنی روان‌.
الحق متن روانی داشت با کاغذهای سبک که کتاب را خوش دست می کرد.داستان در دو دوره تاریخی متفاوت با دو جغرافیای متفاوت پیش می رود.بسیاری از اتفاقات داستان تاریخی مربوط به دوره تولد و زندگی حضرت عیسی علیه السلام را نمی دانستم و برایم جدید بود اما هرچه در کتاب بیشتر پیش می روی سوال:این کتاب می خواهد چه بگوید؟پر رنگ تر می شود.
شخصیت ها پرداخت شخصیتی عمیقی ندارند و بیشتر تیپ سازی شده اند و به همین دلیل همزاد پنداری و درک چرایی عملکردها و احساسات آنان را برای خواننده سخت و تا حدودی غیر جذاب می کند.
توصیف افراد،مکان ها و موقعیت ها آنچنان نیست که بتوانی دید روشن و دقیقی از آن دوره ی تاریخی پیدا کنی.قطعا نوشتن از آدمها و موقعیت هایی که به لحاط تاریخی از ما بسیار بسیار دور هستند و احتمالا اطلاعات زیادی هم از آنان در دست نیست بسیار کار دشواری است ولی برای یک رمان تاریخی و صد البته عنصر جذابیت و همزاد پنداری به توصیفات دقیق تر پرداخت شخصیت های عمیق تر احتیاج است و همچنین اصل نشان دادن نه گفتن.
        

2

          رمان در دو مقطع تاریخی می‌گذرد. یکی ماجرای ایلیا است که جوان و استاد دانشگاه است و ساکن کرج، دیگری در اورشلیم.

بخش‌های اورشلیم از تولد حضرت عیسی شروع می‌شود و در خلال داستان از زبان و نگاه اهالی قصر، ماجراهای معجزات مختلف حضرت عیسی آورده می‌شود.
در بخش‌های ایلیا ما با زندگی او و مادرش آشنا می‌شویم  و د  ادامه عاشق شدن ایلیا.
ایلیا که در کودکی دو ماه را در کما گذرانده حالا هرازگاهی وارد تونل زمان می‌شود و به مکان‌ها و زمان‌های مختلفی سفر می‌کند...

این دو بخش هیچ‌جوره بهم نمی‌چسبیدند. نویسنده به بهانه‌ی اینکه ایلیا قرار است کتابی را تصویرگری کند، بخش اورشلیم را وارد رمان می‌کند. ولی هیچ‌جا این دو بخش بهم نمی‌رسند.

از طرف دیگر توصیفات بخش ایلیا به دل نمی‌نشستند. چطور بگویم لوس بودند. شخصیت پردازی ضعیف بود و برای پوشاندن این ضعف، جزئیات غیر ضروری در داستان ذکر شده بود. 
مثلا از ایلیا و استادش و مادرش، از هیچکدام ویژگی خاصی در داستان دیده نمی‌شود _چیزی که به ما نشان داده شود نه اینکه نویسنده روی کاغد بنویسد_ ولی اسم هتل و صندلی‌هایی که هربار در کافه رفتن انتخاب می‌کنند ذکر می‌شوند. ممکن است بگویید این جزئیات هستند که به رمان رنگ واقعیت می‌دهند؛
بله. موافقم. به شرطی که روند وقایع و شخصیت‌ها و گره و گره‌گشایی و.. هم با ذکر جزئیات و باورپذیر و باحوصله طراحی شده باشند نه اینکه قسمت‌های اصلی سرسری  و در خیال  و با رویا به مخاطب نشان داده شوند، و برای رفع خلاء قصه‌گویی بیاییم جزئیات صندلی و راننده را تعریف کنیم، چیزهایی که نه از داستان چیز بیشتری به ما می‌گویند نه از شخصیت‌ها.

در مجموع قسمت اورشلیم که هدفش نشان دادن معجزات پیامبری حضرت عیسی و ظلمی که بر ایشان و مادرشان و حضرت یحیی رفته خیلی بهتر از قسمت‌های زمان حال است. 
هرچند که هیچ‌کدام به هم ربطی ندارند!

        

6