عروسک پدر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
14
خواهم خواند
1
نسخههای دیگر
توضیحات
گلنیس میخواهم چیزی را به تو بگویم که تا به حال به هیچ کس نگفته ام حتی به وکلایم حتی به مادرت و مادر بزرگت به هیچ کس اما حالا خیلی مهم است که تو آن را بدانی فقط به این دلیل که تو دختر قابل اعتماد و وفاداری هستی. احساس میکردم تمام وجودم با چیز بسیار نایابی پر شده چیز بسیار خوشمزه ای که حتی میتوانم مزه اش را رو نوک زبانم احساس کنم. ترش و در عین حال شیرین مثل تمشک هایی که هر سال تابستان در چمن زار آفتابی پچشت خانه ی مادربزرگ در نزدیکی رودخانه می چیدم من میدانستم که اشتباه نکرده ام!به جلو خم شده چشم انتظار و مشتاق شنیدن آنچه که او میخواست به من بگوید او بالاخره تصمیم گرفته بود من را برای پیدا کردن کلید مخفی راهنمایی کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به عروسک پدر
یادداشتها