معرفی کتاب هزار خورشید تابان اثر خالد حسینی مترجم محمدرضا کمالی کتابعمومیداستانسایر هزار خورشید تابان خالد حسینی و 1 نفر دیگر 4.8 8 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 22 خواهم خواند 3 ناشر آلوس شابک 9786008554615 تعداد صفحات 381 تاریخ انتشار 1397/12/29 توضیحات کتاب هزار خورشید تابان، مترجم محمدرضا کمالی. بریدۀ کتابهای مرتبط به هزار خورشید تابان Fatima 1404/4/9 هزار خورشید تابان خالد حسینی 4.8 4 صفحۀ 130 0 2 پرستو 1404/4/3 هزار خورشید تابان خالد حسینی 4.8 4 صفحۀ 8 ننه گفت: حالا این را یاد بگیر و خوب هم یاد بگیر،دخترم . مثل یک عقربه قطب نما که مدام شمال را نشان می دهد،انگشت اتهام مرد همیشه خدا زن را نشانه می رود. همیشه این را به یاد داشته باش ،مریم. 0 3 آرتمیس 1404/5/20 هزار خورشید تابان خالد حسینی 4.8 4 صفحۀ 269 عشق سو تفاهمی ویرانگر است و همدست آن،امید،سرابی جفا پیشه. 0 0 Mitra Asadi 1404/3/27 هزار خورشید تابان خالد حسینی 4.8 4 صفحۀ 15 ننه گفت: 《این حرف آویزهی گوشت باشد دخترم: مثل عقربهی قطبنما که همیشه رو به شمال است، انگشت اتهام مرد همیشه یک زن را پیدا میکند. همیشه یادت باشد، مریم.》 0 1 یادداشتها محبوبترین جدیدترین Sheida Hanafi 1404/4/10 الله مشرق است و مغرب ، به هر سو که روی بیاوری خواست الله است 🥲 قلبم فشرده شد از این همه درد و تاریکی و رنج . افغانستان سرزمینی با دردهای غیرقابل تصور ... بعد از بادبادک باز خالد حسینی اینبار قلبمون رو تو پنجه میفشاره و میخواد ک دوام بیاریم 0 1 شیدا سادات 1404/2/6 سلام از خالد حسینی انتظاری جز این نمیرفت ارزش خوندن داره. من سه بار این کتابو خوندم خیلی دوسش دارم. توش حرف اضافه نداره و داستان کتاب خیلی نرم و لطیف پیش میره 0 3 محمد ابراهیم آبادی 1404/3/6 کتاب حاضر به قلم خالد حسینی است. نویسنده در این اثر توانسته دردها و رنج های مردم افغان بخصوص دخترانشان را بازگو کند و این رنج با کلماتی پر از مفهوم به قلب مخاطبش رسوخ میکند. متن قصه زندگی دو زن افغان را روایت میکند. یکی از آنها که مریم نام دارد دختر است که از یک رابطه ی نامشروع به این دنیا آمده است. پدر مریم با خدمتکار خود رابطه داشته و مریم حاصل آن است. مریم نماد یک دختر طرد شده و تنها در کودکی است. او در نوجوانی نیز روزهای سختی را پیش رو دارد. خانواده اش او را وادار به ازدواج با مردی میانسال به نام رشید میکنند. لیلا در اثر جنگ خانواده اش را از دست میدهد و برای حفظ جان خود و نوزادش مجبور میشود همسر رشید شود. این کتاب از این جهت بسیار عمیق و تاثیر گذار است که در دل داستان سرگذشت تاریخی مردم افغانستان و دردهایشان را روایت میکند. نویسنده با فضاسازی های بسیار خوب و بیان شخصیتها به صورت ریز و دقیق داستانی کامل و خواندنی را به ما عرضه میکند. 0 4 آرتمیس 1404/5/18 باید بگم که واقعا خیلی قشنگ بود. قلم نویسنده جوری بود که تو میتونستی نور خورشید رو روی صورتت حس کنی توی دشت گل دامن چرخ بزنی و لذت ببری،یکی از چیز هایی که خیلی بهش فکر کردم این بود که اگه اون روز مریم خونه رو ترک نمیکرد سرنوشتش چجوری میشد، ولی شاید اگه نمی رفت نمیتونست بعدا لیلا رو نجات بده.صادقانه بخوام بگم من قبل از این کتاب خیلی از اتباع ساکن ایران خوشم نمیومد ولی این کتاب باعث شد فکر کنم شاید اونها از چیز های خیلی بدتری فرار کردن، طالبان،مردسالاری،جنگ و.... خیلی قشنگ بود واقعا لذت بردم و یه چیزی که بنظرم توی داستان خیلی بهش اشاره شده بود و اتفاقا چیز خیلی مهمی هم هست اینه: ذات جنگ هیچوقت تغییر نمی کنه،جنگ مخربه. 0 4