معرفی کتاب پنجره اثر فهیمه رحیمی پنجره فهیمه رحیمی 2.5 11 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 46 خواهم خواند 2 ناشر پگاه شابک 9789646503274 تعداد صفحات 460 تاریخ انتشار 1392/10/3 نسخههای دیگر نشر نشر چکاوک نشر نشر چکاوک نشر نشر چکاوک نشر نشر چکاوک نشر نشر چکاوک نشر نشر چکاوک نشر نشر چکاوک توضیحات کتاب پنجره، نویسنده فهیمه رحیمی. رمان ادبیات ایران ادبیات داستانی یادداشتها محبوبترین جدیدترین ℛℯ𝒹 𝒲𝒾𝓉𝒸ℎ 1403/10/17 کتاب پنجره را در سن ۱۱ سالگی خواندم به زبانی اولین رمان ایرانی عاشقانهام محسوب میشود. پلاتی با حال و هوای دبیرستان، روزمرگیهای خانوادههای ایرانی و داستان دو پنجرهای که سالهاست رو به رو هم هستند و این بار یک معلم ادبیات و دانشآموزی جدیدالورود ساکنین این دو پنجره هستند. از نظر برخی منتقدان این کتابی عامهپسند است و برای مخاطبانی مناسب است طرفدار کلیشههای عاشقانه هستند. سادگی است که در این کتاب موج میزند. زمانی که کلاف افکار ذهن در هم پیچیده شده میتوان به راحتی این کتاب را برداشت و ورق زد و در هر سطر با قدمهای مینا در راهروی مدرسه همگام شد، همراه با خانوادهی قدسی به آبعلی سفر کرد و در نمایشگاه آقای طائریان به تماشای تابلوی ابدیت نشست. وقتی کتاب را زمین میگذارید که لبخندی از زیبایی بیریای این کتاب بر لبانتان نقش بسته است. کتابها مانند انسانها و دنیایی که در آن زندگی میکنیم کاستیهایی دارند اما گاهی ما عاشق همین نقصها میشویم چرا که زیبایی خاص خود را دارند به نوعی اینگونه دلرباترند. این کتاب از زبان شخصیت مینا از زمان دوران دبیرستان تا هنگامهی رَخت معلمی پوشیدنش را شرح میدهد و تا جایی که اطلاع دارم این کتاب جلد دومی به نام ماندانا دارد که به قلم خانم فهیمه رحیمی به نگارش درآمده است. 0 1 هاجر الله بخشی 1401/10/14 15،16 ساله بودم ک این کتاب رو خوندم و خداروشکر میکنم ک دیگه هیچ وقت سراغ همچین کتابهایی نرفتم. چون واقعا با روح و روان یک نوجوان بازی میکنند. تنها رمان های عامه پسندی ک خوندم این بود و شب شیشه ای نسرین ثامنی. دیگه سراغ همچین کتابهایی نرفتم. یادمه خواهرم بامداد خمار رو گرفته بود از کتابخونه هی اصرار میکرد ک بخونش من مقاومت کردم و گفتم دیگه نمیخوام رمانهای این شکلی بخونم. چقد سفت بودما😁 2 5 جعفری 1402/3/2 اثری عالی و تاثی گذار ... با آنکه بیست سال قبل آنرا خوانده ام ولی هنوز اکثر مطالبش در ذهنم مانده است.. نویسنده در این کتاب به نوعی با قوه تخیلات خواننده بازی می کند و در اوج فلاکت یک دختر دنیای زیبای ذهنی او را به تصویر کشیده و خواننده را به اوج خیال می برد..ممنونم 0 0