معرفی کتاب بی تابوت اثر لاله زارع

بی تابوت

بی تابوت

3.8
9 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

8

ناشر
هیلا
شابک
9786005639933
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1397/7/10

توضیحات

        کتاب حاضر، رمانی است که قهرمان آن سروان نیروی انتظامی ای به نام روزبه افشار است که پیش ازاین در رمان جمجمه جوان نیز بوده است. در این رمان خواننده با قتلی خوفناک روبه رو است. در ایام عید نوروز که تهران خلوت ترین روزهای خود را می گذراند یکی از شلوغ ترین مکان ها ایستگاه راه آهن است. در همان زمان به سروان افشار خبر می دهند که جسد ناقص زنی یافت شده است. قتلی با کمترین میزان سرنخ، حتى جسد نیز کامل نیست.
      

لیست‌های مرتبط به بی تابوت

یادداشت‌ها

          از اونجایی که درحال تکمیل یک طرح جنایی برای رمان خودم هستم، لازم بود پیش از شروع کارم با جنایی (و پلیسی- معمایی) نویسی در ایران بیشتر آشنا بشم. ابتدا فیل در تاریکی قاسم هاشمی‌نژاد رو مطالعه کردم. بعد از اون سراغ جمجمه‌ی جوان از خانوم زارع رفتم و کتاب حاضر (بی‌تابوت) سومین اثری بود که در این بازار کساد جنایی نویسی در ایران تونستم بخونم.
دوست ندارم یادداشتم درباره‌ی کتاب رو با جمله‌ی کلیشه‌ای «به عنوان یک اثر ایرانی...» شروع کنم تا قوت و ضعف‌های اثر پشت برچسب «وطنی» بودن مخفی بشه.
بی‌تابوت دومین رمان خانوم زارع، پس از جمجمه جوان، بود. شخصیت اصلی داستان، کاراگاه افشار، با جسد مثله شده‌ی زنی در دستشویی راه‌آهن مواجه شده و باید با کمترین سرنخ معما رو حل کنه. خانوم زارع تو دومین داستان پلیسی خودش دست روی موضوعی گذاشته که به شدت رواج پیدا کرده: دعانویسی و رمالی. در واقع توی بی‌تابوت هم با یک داستان پلیسی- جناییِ ایرانی سر و کار داریم و هم با پشت پرده یکی از مسائل اجتماعی روز.
اما نقاط قوت و ضعف این اثر (از دیدگاه شخصی):
۱. داستان‌پردازی نسبتاً خوبی داره و ایده به وضوح از رمان قبلی پر و پیمون‌تر و جذاب‌تره. درحالی که در همین راستا نویسنده میتونست جزئیات بیشتری وارد کار کنه تا داستان جذاب‌تر بشه.
۲. نویسنده تلاش کرده تا برای رفتار شخصیت‌ها توجیه منطقی و روان‌شناختی (به خصوص برای قاتل) ارائه بده. اما برای من غیرقابل لمس‌ترین شخصیت، شخصیت قاتل بود و با این که نویسنده تلاش کرده بود قاتل رو برای خواننده موشکافی کنه، اما نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و ممکنه دلیل اصلی این اتفاق چیزی باشه که زیاد توی کتاب دیدیم و به نظرم یکی از نقاط ضعف کتاب هم میتونه باشه:
نویسنده به جای این که به ما نشون بده، میگه! این سبک روایت‌گونه بودن برای من خیلی جاها توی ذوق می‌زد. مخصوصاً در بخش گره گشایی و صفحات پایانی.
۳. در مورد حل معمای پرونده. با این که شخصیت اصلی کاراگاه هستش و ما در داستان همراه روزبه افشار به دل معما کشیده میشیم، اما انگار اون به تنهایی پرونده رو حل میکنه و ما خیلی خوب متوجه نمیشیم که چطور این کار رو کرد و دلیلش میتونه این باشه که نویسنده خودش ته کار رو می‌دونست و فقط می‌خواست به اون برسه و مایِ مخاطب رو یک جایی اون وسط مسط‌ها جا میذاره!
۴. رابطه‌ی افشار و بهمنی بسیار بهتر و عالی‌تر و دلنشین‌تر شد. بدون شک این زوج توی کتاب‌های بعدی خانوم زارع پخته‌تر و دوست داشتنی‌تر از قبل خواهند بود و از نکات مثبت کتاب این دو شخصیت بودند.
۵. توصیفات و فضاسازی در داستان، در خیلی از موارد بیشتر به درد داستان‌های عاشقانه می‌خورد تا جنایی و پلیسی. هر چند که با وجود شخصیت پگاه و احساس افشار، داستان رگه‌هایی از رمانس رو به خودش می‌دید. اما این رگه‌ها بیشتر شبیه یک وصله‌ی ناجور بودند و نه اونقدر کامل بودند که جذاب باشند و نه می‌شد بی‌تفاوت از کنارشون گذشت. (البته به شخصه احساس می‌کنم بذری باشه برای قسمت‌های بعدی مجموعه رمان کاراگاه افشار. در غیر این‌صورت  از اشکالات بزرگی در طرح بود.)
۶. فلش‌بک‌هایی که به خاطرات بچگی افشار زده شد هم در شخصیت پردازی و هم جذابیت داستانی بسیار موفق و قابل قبول بود.
در پایان معتقدم رمان بی‌تابوت، با توجه به این که برای مخاطب ایرانی تصاویر و داستان آشنایی داره، ارزش خوندن رو داره. با ذکر این نکته که، در بین رمان‌های جنایی و پلیسی که خوندم، جزو آثار معمولی محسوب میشه.
        

8

جنایی خوان
          جنایی خوانی را با لاله زارع آغاز نکردم اما جنایی دیدن را، چرا.
زن بودن و زنانه دیدن و زنانه فکر کردن حتی جنایت‌ها را هم زیبا می‌کند. حتی می‌توانی وقتی به دنبال قطعات گم شده‌ی بدن یک نفر هستی چیزی درونت روشن شود، از یک دختر رنگارنگ نارنجی خوشت بیاید، دلتنگ پدر و مادرت شوی، با بهمنی سر و کله بزنی و در نهایت نگذاری خون سهیلا( مقتول بی‌کس و کار) پایمال شود.

بی‌تابوت، داستان زنی ناشناس به نام سهیلاست که مثله شده و قطعاتی از بدن او در یک چمدان در سرویس بهداشتی راه‌آهن پیدا می‌شود و باقی جسد؟ نیست و هرگز هم پیدا نخواهد شد.
روزبه افشار، شخصیت شاید مورد علاقه لاله زارع هم در رمان جمجمه جوان و هم در بی‌تابوت مسئول رسیدگی به این پرونده است. پسری که درگیری‌های ذهنی و شخصی‌اش او را از سایر افسران دایره جنایی که نمی‌شناسیم! متمایز می‌کند. (شاید لازم است آدم‌ها را بدون برچسب هایشان ببینیم و قضاوت نکنیم!)

کتاب سیر داستانی بسیار روانی دارد و در یک یا دو نشست به پایان می‌رسد. شخصیت‌پردازی روزبه مورد پسندم بود، با او ارتباط گرفتم، جلو آمدم و حتی دردی را که روی تخت بیمارستان حس می‌کرد ،حس کردم!

پرداختن زارع به مسائل زنان در رمانی که تمام شخصیت‌های اصلی آن مرد هستند از نکات جالب توجه این رمان بود.

        

2