معرفی کتاب اندوه بالابان اثر مهدی رجبی
در حال خواندن
0
خواندهام
19
خواهم خواند
3
شابک
9789643898571 تعداد صفحات
32 تاریخ انتشار
1398/12/11
توضیحات
: از وقتی این غریبه پا گذاشته بود روی لنج ،ناخدا ساکت و مرموز شده بود. مندو پرسید : «ناخدا راست میگه ؟ خو یعنی ، مارتوشه جدی ؟» ناخدا داد زد : «لابد هست !صدبار نگفتمت تو اثاث مرد سرک نکش ؟» مندو سرشض را انداخت پایین برسام زد روی شکم مندو گفت : «شارجه که رسیدیم انعام تپل می دم بهت. » مندو با اخم دستش را پس زد.ناخدا زل زد به دریا و گفت :« شبوت آدم های خسیس وسط تنگه می اندازه تو دریا ! شنا بلدی ؟» برسام خنده ای زورکی کرد و بعد چند تا اسکناس گذاشت روی سینی چای و پرسید :«شبوت یعنی چی ناخدا ؟ اسم بندریه ؟» مندو ذوق زده پول ها را برداشت . ناخدا با اخم همیشگی اش گفت :«شبوت یعنی شبوت !»
لیستهای مرتبط به اندوه بالابان
1402/11/29
یادداشتها