بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آزادی و خیانت به آزادی: شش دشمن آزادی بشر

آزادی و خیانت به آزادی: شش دشمن آزادی بشر

آزادی و خیانت به آزادی: شش دشمن آزادی بشر

آیزایا برلین و 1 نفر دیگر
3.6
5 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

19

شش متفکری که در این کتاب با آنان سروکار داریم -هلوسیوس،روسو، فیشته،هگل،سن سیمون، و دو مستر- همه با زبان امروزی ما سخن می گویند و گویی روزگار ما را مخاطب قرار می دهند. آنان با این زبان و بیان نه تنها مریدان، بلکه مخالفان خود را نیز به کمند کشیده اند، و به ویژه از این حیث در خور دقت و تحقیق اند که سراسر دید ما را نسبت به زندگی دگرگونی ساخته اند. صفت مشترکشان این است که همگی درباره آزادی بشر بحث کرده اند ولی با کمال شگفتی، عقایدشان نهایتا ضد آنچه معمولا آزادی فردی یا آزادی آزادی سیاسی خوانده می شود از کار درمی آید. پرسش بنیادینی که در عصر ما به صورت حادترین مشکل درآمده این است که « چرا اصولا کسی باید از کس یا کسان دیگری اطاعت کند؟» پاسخ هایی که این شش متفکر به آن پرسش داده اند هنوز اساس عقاید دشمنان آزادی و محور پیکار دوستداران آن است.آزادی و خیانت به آزادی مجموعه ی شش گفتاری است که آیزایا برلین هفته ای یک بار در 1951 در برنامه ی سوم رادیو بی بی سی ایراد کرد. این سخنرانی ها سرآغازی بود بر شهرت برلین به عنوان فیلسوف و روشنفکر و اندیشه نگار. برلین بیش از هر چیز به مفهوم آزادی اندیشیده است. شش گفتار این کتاب هم هرکدام به یک متفکر قرن هجدهم اختصاص دارد؛ هلوسیوس، روسو، فیشته، هگل، سن سیمون و دومستر. صفت مشترک هر شش نفر این است که همگی درباره ی آزادی بشر بحث کرده اند، ولی با کمال شگفتی، عقایدشان نهایتاً ضد آنچه معمولاً آزادی فردی یا سیاسی خوانده می شود از کار درمی آید. مترجم کتاب برای آشنایی خوانندگان با اندیشه ی برلین درآمدی به کتاب افزوده است که تلخیص و ترجمه ای است از دائرة المعارف فلسفه ی استنفورد.

یادداشت‌های مرتبط به آزادی و خیانت به آزادی: شش دشمن آزادی بشر

            شاید بتوان گفت آثار و دغدغه های برلین در اکثر کتاب هایش مشابه به یکدیگر هستند. یکی از اصلی ترین آنها مساله آزادی و تقسیم بندی مشهور او از آزادی به معنی مثبت و منفی آن است. کتاب در حقیقت مجموعه گفتارهای برلین در رادیو بی بی سی برای عموم مردم انگلستان است که موجب شهرت برلین در نزد انگلیسی ها نیز شد و بعدها توسط ویراستار مجموعه آثار او پیاده شد و توسط خود برلین ویراست شد. برلین در این کتاب تلاش می کند تا به ما نشان دهد چگونه کل گرایی، تقدم دادن جمع بر فرد، قربانی کردن آزادی فردی و افراط در دفاع از آن، آرمان گرایی و نادیده گرفتن کثرت در میان ابنا بشر می تواند خطر آفرین باشد. می دانیم که او سخت به تاریخ نگاری اندیشه علاقه مند بود و این کتاب نیز یکی از بهترین نمونه های این کار است. نویسنده با بررسی دیدگاه های نویسندگانی همچون هلوسیوس، روسو، هگل، فیشته و دیگران به ما نشان می دهد که چگونه جوانه های اولیه اندیشه های چپ گرایانه و فاشیستی از دل این نگاه ها روییدند. اینکه مردم باید خود را فدای کلیتی به نام دولت کنند، اینکه افراد خیر و صلاح خود را تشخیص نمی دهند و یک رهبر باید برای جامعه تصمیم بگیرد، اینکه آزادی و فردیت معنایی ندارد بلکه آزادی را باید مساوی با قانون دید و قانونِ عقلانی هم چیزی است که همه مردم از آن اطاعت می کنند و بنابراین آزادی نیز به معنی آزادی برای چیزی است نه آزادی از چیزی بخشی از همین جهانی است که این فیلسوفان ترسیمش کردند. 

برای برلین و هم نسلان او که نازیسم و فاشیسم را زیسته بودند و همچنان شاهد پایداری استالین و عصر وحشت در اتحاد شوروی بودند هیچ نوع آرمان بزرگی معنا نداشت. آن ها از وعده های بزرگ، از کل نگری، از ایدئولوژی، از اجبار کردن مردم به انتخاب یک ارزش و کنار گذاشتن دیگر ارزش ها گریزان بودند و نوعی محافظه کاریِ همراه با تاکید بر کثرت ارزش ها و تقدیس آزادی فردی را ترویج می کردند. این البته بدان معنی نیست که برلین در هیچ کدام این متفکران سویه های مثبتی نمی دید بلکه او اتفاقا معتقد بود متفکران بزرگی همچون هگل یا ویکو اساسا نگاه ما را به تاریخ دگرگون کردند و از این نظر قابل تحسین اند اما در کلیت امر آنها راهی را حتی شاید ناخواسته شروع کردند که بعدها از دلش آشویتس درآمد

#برلین
#آیزایا_برلین 
#آزادی
          
کتاب های ا
            کتاب های این آدم می تواند حس هایی را در آدم بیدار کند که آن قدر عمری است چیزی یا کسی در تو بیدارشان نکرده که فراموش کرده ای چی هستند و چه کار می کنند. مثل کشف شهری که قبلا هرگز پایت بهش نرسیده بود. مثل خوردن میوه ای که از حیاتش و طعمش خبر نداشته ای. مثل اولین باری که در زندگی ام انبه خوردم. و جهان انگارعوض شد. قضیه فقط این نیست که برلین دقیقا فیلسوف هست یا نیست یا لیبرال است یا نیست و کجا ایستاده است. قضیه این است که او چند تا کار بنیادین و حیات و مماتی برای آدم می کند. یادت می اندازد که می توانی فکر کنی. بهت یاد می دهد چه طور یک سازه، یک مسیر خلق و ترسیم می شود و مهمتر از آن چه طور تداوم پیدا می کند. یعنی تو با خواندن برلین فقط با یکی از متدهای نادر جهانِ تحلیلِ اندیشه آشنا نمی شوی. با برلین تو می توانی به یکی از نادرترین و کارآمدترین شیوه ها مشق نوشتن کنی. مشق تحقق اجراهایی غیرممکن از ایده هایی پیچیده و دشوار. خلاقیت و می توانم بگویم نبوغ او در این کارها گاهی ( مثل فصل هگل در همین کتاب) جوری است که می تواند آدرنالین آدم را قشنگ دست کاری کند. انگار در ترن هوایی نشسته ای. یا به استوا رفته ا ی. کتابهای برلین می تواند تو را دوباره به صرافت بیاندازد که هرچند ادعایش را می کنی و با خودت قدقد می کنی که از کتاب شفا پیدا کرده ای هرگز نکرده ای.