یادداشت Navid Kalahroudi

                شاید بتوان گفت آثار و دغدغه های برلین در اکثر کتاب هایش مشابه به یکدیگر هستند. یکی از اصلی ترین آنها مساله آزادی و تقسیم بندی مشهور او از آزادی به معنی مثبت و منفی آن است. کتاب در حقیقت مجموعه گفتارهای برلین در رادیو بی بی سی برای عموم مردم انگلستان است که موجب شهرت برلین در نزد انگلیسی ها نیز شد و بعدها توسط ویراستار مجموعه آثار او پیاده شد و توسط خود برلین ویراست شد. برلین در این کتاب تلاش می کند تا به ما نشان دهد چگونه کل گرایی، تقدم دادن جمع بر فرد، قربانی کردن آزادی فردی و افراط در دفاع از آن، آرمان گرایی و نادیده گرفتن کثرت در میان ابنا بشر می تواند خطر آفرین باشد. می دانیم که او سخت به تاریخ نگاری اندیشه علاقه مند بود و این کتاب نیز یکی از بهترین نمونه های این کار است. نویسنده با بررسی دیدگاه های نویسندگانی همچون هلوسیوس، روسو، هگل، فیشته و دیگران به ما نشان می دهد که چگونه جوانه های اولیه اندیشه های چپ گرایانه و فاشیستی از دل این نگاه ها روییدند. اینکه مردم باید خود را فدای کلیتی به نام دولت کنند، اینکه افراد خیر و صلاح خود را تشخیص نمی دهند و یک رهبر باید برای جامعه تصمیم بگیرد، اینکه آزادی و فردیت معنایی ندارد بلکه آزادی را باید مساوی با قانون دید و قانونِ عقلانی هم چیزی است که همه مردم از آن اطاعت می کنند و بنابراین آزادی نیز به معنی آزادی برای چیزی است نه آزادی از چیزی بخشی از همین جهانی است که این فیلسوفان ترسیمش کردند. 

برای برلین و هم نسلان او که نازیسم و فاشیسم را زیسته بودند و همچنان شاهد پایداری استالین و عصر وحشت در اتحاد شوروی بودند هیچ نوع آرمان بزرگی معنا نداشت. آن ها از وعده های بزرگ، از کل نگری، از ایدئولوژی، از اجبار کردن مردم به انتخاب یک ارزش و کنار گذاشتن دیگر ارزش ها گریزان بودند و نوعی محافظه کاریِ همراه با تاکید بر کثرت ارزش ها و تقدیس آزادی فردی را ترویج می کردند. این البته بدان معنی نیست که برلین در هیچ کدام این متفکران سویه های مثبتی نمی دید بلکه او اتفاقا معتقد بود متفکران بزرگی همچون هگل یا ویکو اساسا نگاه ما را به تاریخ دگرگون کردند و از این نظر قابل تحسین اند اما در کلیت امر آنها راهی را حتی شاید ناخواسته شروع کردند که بعدها از دلش آشویتس درآمد

#برلین
#آیزایا_برلین 
#آزادی
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.