معرفی کتاب خشکسالی اثر جین هارپر مترجم آزاده رمضانی

خشکسالی

خشکسالی

جین هارپر و 2 نفر دیگر
3.2
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

6

شابک
9786004611558
تعداد صفحات
374
تاریخ انتشار
1399/8/24

توضیحات

        استرالیا بدترین خشکسالی را در یک قرن اخیر تجربه کرده است و دو سال پی در پی در کییوارا، شهر کوچکی واقع در پنج مایلی ملبورن، هیچ بارانی نباریده است. پیامدهای این خشکسالی در شهر، زمانی غیر قابل تحمل میشود که سه نفر از اعضای خانواده هادلر به قتل میرسند. همه تصویر میکنند لوک که پس از کشتن همسر و پسر شش ساله اش اقدام به خودکشی کرده، گناهکار است. آرون فالک، مامور پلیس دولت فدرال، پس از دریافت یک نامه بعد از بیست سال به زادگاهش باز میگردد تا در مراسم خاک سپاری بهترین دوست دوران  کودکی اش، لوک، شرکت کند. او بر خلاف میلش و به درخواست خانواده مقتول، در جریان رسیدگی به پرونده قرار میگیرد و به ناچار با مردمی روبه رو میشود که بیست سال پیش او را طرد کردند، زیرا فالک و لوک آن زمان رازی را پنهان کرده بودند که اکنون ممکن است با مرگ لوک برملا شود. با تحقیقات گسترده ای که فالک بر روی پروند هادلرها انجام میدهد، پرده از اسرار دیگری برداشته میشود و در نهایت او به این نتیجه میرسد که در شهرهای کوچک، همواره رازهای بزرگی نهفته است.
      

یادداشت‌ها

          برای تنوع فایل صوتی یک کتاب ژانری رو گوش دادم حدود ۱۳، ۱۴ ساعت.  خوانش خوب و  تصویر فضای وهم آلود یک  شهر کوچک در استرالیا (کیه‌وارا)باعث شد از این تصمیم پشیمان نشوم.

مهمترین اصل برای یک نویسنده ژانر معمایی _جنایی ایجاد کشش و جذابیت یا همان تعلیق داستانی است. یعنی کاری کند که خواننده نتواند داستان را رها کند. شروع پر قدرت کتاب و بعد نشانه های که در مسیر کاشته بود خیلی زود کاری کرد که هر لحظه منتظر فرصتی بودم که داستان را گوش کنم تا بفهمم قاتل کیست.
یک شهر گرفتار خشکسالی خیلی هنرمندانه و با جزییات تصویری نمایش داده شده بود. داستان فلش بک های زیادی داشت زیرا  درگیر داستان دو قتل بودیم یکی در گذشته و دیگری در زمان حال.
البته نحوه روایت به گونه‌ای بود که این حجم از شکستن خط زمان خواننده را گیج نمی کرد.

بزرگترین ایراد داستان کش دار بودن آن بود. وگرنه بقیه موارد درست و به‌جا در جای خود نشسته بودند. به نظر من می‌شد ۵۰ صفحه از داستان را کم کرد بدون اینکه خللی به متن وارد آید.

نکته دیگر که اصلا نپسندیدم طبق معمول کتابهای غربی چپاندن دو شخصیت همجنس‌باز در داستان بود که خیلی واضح در صوت کتاب از عنوان همجنس‌باز استفاده شده بود و حتی دیدگاه نویسنده مبنی بر به رسمیت شناختن این گروه رنگین کمانی به خورد خواننده داده شده بود.
همچنین ماجرای تجاوز به محارم نیز تا حدودی باز شده بود ولی به  حال به هم زنی همجنس‌بازی  نبود.
کاش لا اقل در مواردی اینچنینی  که موارد ممیزی نقشی در داستان اصلی ندارند، ارشاد کاری کند که کلمه خاص ارتباط دو هم جنس اینقدر بی پرده در داستان تکرار نشود..
من طرفدار سانسور بی مورد نیستم ولی در جایی که  برای ما نقشه کشیده‌اند یک امر نادرست عادی جلوه کند باید حواسمان به اجتماع و خوانندگان‌مان باشد.نگذاریم نام این عمل بیشرمانه و گناه‌آلود آورده و از آن دفاع شود. 
        

6