معرفی کتاب اومون را اثر ویکتور پلوین مترجم پیمان خاکسار

اومون را

اومون را

ویکتور پلوین و 1 نفر دیگر
3.1
7 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

8

ناشر
زاوش
شابک
9786006846811
تعداد صفحات
164
تاریخ انتشار
1392/12/21

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
... ما می توانیم روش مارکس در کاپیتال را «روش مارکس» بنامیم و از آن تصوری روشن و مستدل داشته باشیم. ما می توانیم روش مارکس را روشی «دیالکتیکی» بنامیم یا از آن تحت  عنوان «دیالکتیک مارکس» یاد کنیم و با این وجه تشخص، آن را از رویکردهای قیاسی، تحلیلی و استعلایی متمایز کنیم. ما می توانیم با مشخص تر کردن این «دیالکتیک» با صفاتی مانند «انتقادی» و «انقلابی» روش مارکس را از بندهای ایدئالیسم مطلق هگلی و ملزومات آن برهانیم و با این کار تعین تاریخی اش را، تاریخیتش را، و استوار بودنش را بر ماتریالیسم پراتیکی برجسته سازیم. من در همه ی آن چه کاویدم، در «دستگاه مند» یا «نظام مند» یا «نظام وار» نامیدن دیالکتیک مارکس بهره و هوده ای نیافتم. 

      

یادداشت‌ها

7

          چند سالی است که ترجمه‌های پیمان خاکسار فروش خوبی دارند. شاهدش چاپ‌های چندباره‌ی ترجمه‌های اوست که در بازار کم‌رونق کتاب به چشم می‌آید. خاکسار روی نویسنده‌های مشهور و کتابهای مهم‌شان دست نمی‌گذارد. بااین‌حال، داستان‌هایی انتخاب و ترجمه می‌کند که به مذاق خواننده‌ی ایرانی خوش می‌آیند. از داستان بلند عامه‌پسند، که در زمان انتشارش بوکوفسکی هنوز نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای برای ایرانی‌ها نبود، تا ترجمه‌ی رمان جزء از کل نوشته‌ی استیو تولتز که پیش‌تر کسی از این نویسنده‌ی استرالیایی چیزی به فارسی ترجمه نکرده بود. خاکسار در گفت‌وگویی با مجله‌ی تجربه می‌گوید: «من از نویسنده‌ای که در کارش جنون باشد خوشم می‌آید». اگر شما هم از این نویسنده‌ها خوشتان می‌آید، این کتاب‌ها را بخوانید: 
«سوختن در آب، غرق شدن در آتش»، چارلز بوکوفسکی /
«عامه‌پسند»، چارلز بوکوفسکی /
«هالیوود»، چارلز بوکوفسکی / 
«یکی مثل همه»، فیلیپ راس / 
«باشگاه مشت‌زنی»، چاک پالانیک / 
«سومین پلیس»، فلن اوبراین /
«بالأخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم»، دیوید سداریس /
«مادربزرگت رو از این‌جا ببر»، دیوید سداریس /
«اتحادیه‌ی ابلهان»، جان کندی تول /
«برادران سیسترز» ، پاتریک دوویت / 
«اومون را»، ویکتور پلوین / 
«شاگرد قصاب»،  پاتریک مک‌کیب /
«پسر عیسی»، دنیس جانسون / 
«جزء از کل»، استیو تولتز / 
«توانه‌ی برف خاموش»، هیوبرت سلبی جونیور /


ماه‌نامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی هشتم، سال 1395.
        

1

          ۱. اومون را رمان کوتاه و کم‌حجمی بود، با این حال پر بود از خرده ماجراهای طولانی، کم عمق، بی‌هدف و بی‌ربط. این که چطور نویسنده در رمانی به این کوتاهی انقدر ماجراهای بی ربط به داستان رو طولانی شرح می‌داد واقعاً عجیب بود. 
برای مثال، جایی که میتیوک دوست شخصیت اصلی، ماجراهای واقعی و سورئال رو درهم می‌بافه، سیزده صفحه ست. تقریبا معادل یک بخش کامل از داستان. سیزده صفحه هذیون بی اهمیت شخصیتی که نه اطلاعات درستی ازش داریم و نه بهش نزدیک می‌شیم. 

۲. با معیار مقدار مطالعه‌ی روزانه‌ام، نباید بیشتر از دو روز ازم وقت می‌برد اما اونقدر روند داستان ملال آور و نچسب بود که رهاش می‌کردم و نهایتاً دو هفته طول کشید تا تمومش کنم.
 در نقدها ازش به عنوان satire یا هجویه‌ای درخشان تعریف شده، اما حتی یک‌بار هم لبخندی روی لبم شکل نگرفت در حین خوندنش. 
در کل شبیه یادآوری یک خواب آشفته نوشته شده بود متن داستان. پاره پاره، و غیرشفاف. در مورد درخشان بودنش هم واقعاً حرفی ندارم، جایی  در اواخر که نقطه عطف مهم داستان بود عملاً هیچ حسی نداشتم.

۳. احتمالش پایینه که این مقدار گنگی به علت  ترجمه از روی ترجمه بودن متن باشه چون هم مترجم دقیقه و هم در ابتدا گفته شد از روی دو کتاب بررسی شده متن. محتمل‌تر اینه که نویسنده بعد فروپاشی شوروی به سرعت می‌خواست داستانی بر علیه اون دوران سیاه منتشر کنه و فرصت کافی برای انسجام دادن بهش نداشته. متنی که می‌شد فیلمنامه‌ی یک فیلم کوتاه نسبتاً خوب باشه به جای رمان.
شاید اگر یک مترجم روسی ترجمه‌ای از متن اصلی ارائه بده دوباره نگاهی بهش انداختم‌. در غیر این‌صورت دوباره نمی‌خونمش.

۴. یک ستاره به خاطر چند خط به ندرت خوب در کل کتاب؛ مثل تصورات شخصیت اصلی در کودکی، و ماجرای ایوان قهرمان و هنری کیسینجر. البته در دادن همین یک ستاره هم شک داشتم.
به نظرم برای آشنایی با فضای فکری فرماندهان شوروی سابق، رمان‌های واقعاً بهتری برای مطالعه وجود دارند. این اثر رو به اعتماد نام مترجمش که از آثار قبلیش می‌شناختم خریده بودم و انتظار داشتم واقعاً داستان خوبی داشته باشه‌.
        

14