جنگ تمام شد

جنگ تمام شد

جنگ تمام شد

دیوید آلموند و 2 نفر دیگر
4.2
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

1

جان می گوید: (من بچه ام , چطور می توانم بجنگم ؟) سال 1918 است و همه جا درگیر جنگ . پدر جان در سنگری خیلی دور در فرانسه می جنگد. مادرش در آن کارخانه مهمات سازی کار می کند که درست در انتهای خیابان است. معلمش می گوید جان هم می جنگد, می گوید او هم با بچه های آلمانی دشمن در جنگ است. روزی در جنگل بکر بیرون شهر , لحظه ای باور نکردنی برای جان پیش می آید؛ ملاقات با پسری آلمانی به اسم یان. چشم جان به روی دنیای بهتری باز می شود. دنیایی که در آن بچه هایی مثل خودش و یان کنار هم باشند و بذر صلح بپاشند. جان از خودش پرسیدآیا توی دختخوابش خوابیده است , آیا آن روز فقط رویاست , آیا صلح رویاست؟ فکرکرده شاید تمام زندگی با تمامی چیزهایش چیزی جز رویا نیست.

یادداشت‌های مرتبط به جنگ تمام شد