معرفی کتاب ترجمه و شرح تئوگونی هسیودس اثر هزیود مترجم فریده فرنودفر ترجمه و شرح تئوگونی هسیودس هزیود و 2 نفر دیگر 4.0 2 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 2 خواندهام 2 خواهم خواند 4 ناشر دانشگاه تهران، موسسه انتشارات شابک 9789640357774 تعداد صفحات 176 تاریخ انتشار 1399/7/28 توضیحات کتاب ترجمه و شرح تئوگونی هسیودس، مترجم فریده فرنودفر. پستهای مرتبط به ترجمه و شرح تئوگونی هسیودس محمدرضا ایمانی 1402/11/30 مصائب پرومتئوس 11 31 یادداشتها محبوبترین جدیدترین بهارفلاح🌺⭐ 2 روز پیش 🔵 تئوگونی یکی از مهمترین و کاملترین منابع برای شناخت و مطالعه اساطیر یونان هستش که به شرح تبارشناسی خدایان و روابط خویشاوندی، خشونت آمیز وجنگ طلبانه وهمچنین روابط جنسی عجیب و غریب بین خدایان میپردازده کتاب رو هم میشه یه تبارنامه خدایان یونانی و هم به عنوان کیهانشناسی اسطورهای برای آفرینش جهان تلقی کرد. 📝 درک دنیای اسطورههای یونان قطعاً برای ما خیلی سخته ومباحثشون برامون عجیب و غریب! اینکه چطور میشه چند تا خدا داشت؟ چطوری ممکنه خدایی که اینقدر انتقام جو،خودخواه، فرصت طلب رو دوست داشت؟ یا مثلاً چیزی که از حماسه ایلیاد خوندیم آتش جنگ تروا رو خدایان بیشتر شعلهور میکردند!!! اما به دلیل علاقهای که به شناخت اساطیر یونان وکلاً خوانش ادبیات کلاسیک یونان دارم به سراغ این کتاب رفتم. 🔶قبل از اینکه خلاصه کتاب رو بزارم یه تشکرو خسته نباشیدو خدا قوت رو هم به مترجم کتاب خانم فرنودفر باید بگیم که الحق و الانصاف از عهده کار به تمام معنا براومدن وسنگ تموم گذاشتن، چیزی که از حاصل کار ایشون مشخصه اینکه ایشون کتاب رو به چند زبان مطالعه کردن ومقایسه کردن ترجمه های مختلف اونرو به زبانهای دیگه ، تسلط ایشون بر روی مسئلهی اسطورههای یونان از مقدمهی کامل و توضیحات، پاورقیهای کتاب که نوشتن کاملاً مشخصه 💠کتاب دارای سه بخش اصلی: 1-گفتاری درباره تئوگونی2-ترجمه تئوگونی 3-سرآغازهای فلسفه یونان در تئوگونی هسیودس نویسنده در بخش نخست کتاب بیشتر به معرفی فضای فکری هسیودس، سنت شعری او، سنت تئوگونینویسی در یونان و همچنین ساختار و محتوای تئوگونی هسیودس میپردازه.در بخش ابتدایی جدولهای خوب و متعددی داره که در اونا روابط میان نسلهای مختلف خدایان، پریان و هیولاها ترسیم شده و درحین خوندن منظومه کمک میکنن به درک بیشتر 🔻کل منظومه 1022بیتی که از ذکر نام موزاها وتولد واسامی اونا شروع میشه شامل این مطالب به شرح زیر به ترتیبه:ابتدای جهان،پیدایش تیتانها،ایزدان نخستین،اهریمنان دریایی،تولد المپیها،نبردهای زئوس،تایفون،نسل دوم المپیها،اجنه و ارواح طبیعت،پرومتئوس،پاندورا،دوکالیون و سیل بزرگ و..... 🔷منظومه با مدح وستایش موزها شروع میشه که به هزیود کمک کردن در سرایش این کتاب وتوانایی ارتباط با خدایان روبه هزیود دادن سپس سلسله مراتب خدایان المپ نشین اصلیترین موضوعات تبارشناسی هستن با این سوال کدام خدایان زودتر از همه به وجود آمده؟! و سپس زمین و رودخانه و دریا و ستاره چگونه پدید اومدن حالابه سراغ عناصر بنیادین عالم میره خائوس گایا زمین تارتاروس و در نهایت ارس( عشق) چهار موجودی که هزیود برای اونا نه خاستگاه معرفی میکنه نه پدر و مادر با ظهور اروس همه چیز تغییر میکنه و زاد و ولد شروع میشه اینجا دیگه هر موجودی پدر و مادر داره موجودات به دو طریق به وجود میان یا «پیوندهای جنسی» یا «بکرزایی» همچنین در ادامه به داستانهایی دربارهٔ فسق و فجور فراوان خدایان برمیخوریم. 🔶بعداز خلأ، گایا(زمین)، تارتاروس (عالم زیرین) و اروس (میل) پدید اومدن و سپس گایا از خود اورانوس (آسمان) و پونتوس (دریا) را میزاید همون بکرزایی . پس از این خدایان اولیه، گایا تیتانها را به وجود میاره یکی از این تیتانها، کرونوس، با شکست دیگر تیتانها به تخت سلطنت زمین میشبنه.هدف هسیودس از این زمینه تمام شرایط برای ظهور زئوس محیا بشه ،فصل بعدی تئوگونی ظهور زئوس را شرح میده. کرونوس که نگران این پیشگویی که توسط فرزندش، زئوس، سرنگون خواهد شد، فرزندان خود رو میبلعد. با این حال، رئا، همسرش، با فریب دادن کرونوس به بلعیدن سنگ، کوچکترین پسرشان زئوس رو نجات میده. زئوس مخفیانه بزرگ میشه و در نهایت کرونوس پس از جنگ ، سلطنت خدایان رو از آن خود میکنه این تئوگونی همچنین شامل داستان پرومتئوس هستش که زئوس رو فریب میده و آتش رو برای بشریت میدزده به عنوان مجازات، زئوس پرومتئوس را به صخرهای میبنده که در اون عقاب روزانه جگر اون رو میخوره زئوس همچنین پاندورا، اولین زنی را میسازه که بدیها را از کوزهاش به جهان رها میکنه. زئوس حکومت خود را بر کیهان برقرار میسازه و نقشها و مسئولیتها رو بین خدایان تقسیم میکنه. این شعر با فهرستی از موجودات الهی و قهرمانان پایان مییابد که نظم و سلسله مراتبی که توسط زئوس ایجاد شده است را شرح میدهد. دو خط پایانی کتاب گویا آغازی بوده برای منظومهای منسوب هسیودس به نام فهرست زنان به توصیف زنان میپردازده که با خدایان همبستر میشدن. ✔️توی مقدمه کتاب نوشته بخش قابل توجهی از کتاب سنت شفاهی یونان و باورهای رایج اون زمان بوده بخشی هم منقوش به اسطورهها و فرهنگ مشرق زمین هست 4 34 محمدرضا ایمانی 1402/2/28 «بیا از موساهای هِلیکُنی نغمه آغازیم، همانان که بر بلندای کوه مقدس هلیکن به سر میبرند، و با ساقهایی ظریف، گردش کنان دور چشمه کبود و دست افشان و پای کوبان، گرد محراب فرزند پرمهابت کرونوس، پس از شستن تنهای لطیفشان در چشمه پرمسس، بر قله هلیکن رقص خود را آغاز میکنند، رقصی زیبا و دلنشین، با گامهایی موزون و استوار.» ص ۳۶ ما دنیای اسطورهای رو نمیتونیم بفهمیم. گویی که اون ها انسانهایی بودند، نه پدرانمان، بلکه از جنسی دیگر و انسانی دیگر. ما نمیتونیم بفهمیم انسانی که در عین امید به زئوس، پروای اون رو هم داشته دقیقا چجوری بوده. نه تنها فقط زئوس، بلکه در عین حال استمداد به صدها خدا دیگه و ترسیدن از غضبشون. اون ها انسانهایی بودند متفاوت از ما. * باری؛ وقتی از تئوگونی هسیود حرف میزنیم در واقع به یه معنایی از قرآن یونان باستان میگیم. تئوگونی یه داستان خیالی نیست که یه شاعر تو کوهها اونو نوشته باشه، بلکه یونانی اراده این خدایان رو تو زندگیش جاری و ساری میدیده و مطمئن باشید لحظهای به وجودشون شک نمیکرده، چیزی که برای ما الان میتونه خنده دار باشه. توضیحش مفصلتر از این یادداشته و فراتر از توان حقیر. اول از ترجمه بگم. خانوم فرنودفر نمونه کامل یه کار فلسفی درست و درمون رو ارائه کرده. از حاشیهها مشخصه که مطالعه بسیار گستردهای به چند زبان برای ترجمه داشته و خود ترجمه هم به شدت خوب از آب دراومده. حاشیهها هم بسیار راهگشاست. درخشان تر از اون موخره کتابه. خانوم فرنودفر تو حدود سی صفحه، گل مطالب تئوگونی رو استخراج کرده و تالی اون تو اندیشه فیلسوفان بعدی رو به خوبی نشون داده. دو مورد که برای خودم به شدت جالب بود رو میگم. هسیود از «خائوس» شروع میکنه، تودهای دهن باز یا به قول مرحوم فردید «هاویه». خائوس فقط مبدا نیست بلکه در تمام چیزها به نحوی حضور داره، چیزی که در مرحله بعدی تفکر یونانی به اون «آرخه» میگیم. خانوم فرنودفر به درستی خائوس رو با «آپیرون» آناکسیماندروس مقایسه و بررسی میکنه. نکته بعدی از دل یکی از ابیات بیرون میاد: « [موساها:] ما هم میتوانیم دروغ و راست را به هم ببافیم، لکن هرگاه اراده کنیم، میتوانیم حقیقت را بیکاست بگوییم.» ذهن اسطورهای به اسطوره به مثابه یه حقیقت آگاه نیست. خدایان هستند و چیزی غیر اونها تصور نمیشه کرد که حالا خدایان بخوان حقیقت باشند و دیگری اون ها دروغ. تو خود هومر هم این گونه دوگانه انگاری ها وجود نداره. ولی هسیود تو تئوگونی با همین بیت آغازگره این نحو از اندیشه ست. چیزی که بعدها تو شعر پارمنیدس با عنوان «راه حقیقت، راه گمان» ادامه پیدا میکنه و تو افلاطون با جدایی عالم کثرات و عالم ایدهها به کمال خودش میرسه. * علی ای حال اگه کارتون فلسفهست لحظهای از اسطوره نباید غافل بشید. متأسفانه تو فضای فلسفه کشور کمتر توجهی به اسطوره و اهمیت اون تو فکر فلسفی میشه. حتی اساتید ما میگفتن یکی دوتا مقاله درباره اسطوره بخونید زود ازش بگذرید در حالی که سپیده دمان فکر فلسفی اتفاقا تو اسطوره رقم میخوره و اصلا همینکه طالس داره جهان آشفته خدایان رو به نحوی به بند نظم میکشه (بخوانید عقلانی میکنه) نشون دهنده این گزارهست. در تایید این ادعا همین جمله درخشان از اولین فیلسوف یونانی، طالس، بس که میفرماد: « همه چیز مملو از خدایان است.» 21 16