معرفی کتاب خانه ی خواب اثر جاناتان کو مترجم اشکان غفاریان دانشمند

خانه ی خواب

خانه ی خواب

جاناتان کو و 2 نفر دیگر
2.7
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

5

ناشر
نیماژ
شابک
9786003675032
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1399/2/17

توضیحات

        رمان «خانه ی خواب» یکی از مهم ترین آثار جاناتان کو است که در سال 1998 برنده ی جایزه ی معتبر مدیسی فرانسه برای بهترین رمان خارجی شد.«زبان خائن است. یک جاسوس دوجانبه است که نیمه های شب، بی خبر، این سو و آن سوی مرزها می رود. برف سنگینی است در یک کشور خارجی، که شکل و شمایل واقعیت را زیر دامن ابرمانند و مبهم خود پنهان می کند. یک سگ چلاق است که هیچ وقت چیزهایی را که به او آموزش می دهیم یاد نمی گیرد. بیسکویتی زنجبیلی است که مدتی بسیار طولانی، در چای انتظارات و آرزوهای ما غوطه ور می شود، از هم می پاشد و به نیستی می رسد. زبان قاره ای گمشده است.»
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خانه ی خواب

یادداشت‌ها

Kᗩᑎ@ᔕᕼI

Kᗩᑎ@ᔕᕼI

1403/12/30 - 15:55

          «خانه ی خواب» (The House of Sleep) نوشته ی <<جاناتان کو>> نویسنده ی انگلیسی،رمانی پیچیده و چندلایه است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. این اثر با ترکیب عناصر طنز،تراژدی و واقعیت های روان شناختی به بررسی مفاهیمی مانند هویت،حافظه،عشق و اختلالات خواب می پردازد. داستان در فضایی رویا مانند و غیرخطی روایت می شود و شخصیت هایی را دنبال می کند که زندگی آنها به شکلی نامرئی به هم گره خورده است.

خلاصه ی داستان: رمان حول محور چهار شخصیت اصلی می چرخد:

۱.سارا،زنی مبتلا به نارکولپسی (حمله ی خواب) که درگیر توهمات و مرز بین خواب و بیداری است.

۲.تری،دوست سارا که عاشق اوست اما ناتوانی در بیان احساساتش او را به سمت وسواس فکری سوق می دهد.

۳.گریگور،پزشکی که به اختلالات خواب علاقه مند است و درگیر آزمایش های اخلاقاً مشکوک می شود.

۴.رابرت،نویسنده ای که از بی خوابی رنج می برد و گذشته ی مشترکی با دیگران دارد.  

این چهار نفر در جوانی در یک خانه ی اشتراکی دانشجویی زندگی می کردند و پس از سالها،در یک کلینیک خواب به نام«خانه ی خواب» دوباره به هم می پیوندند. داستان با رفت وآمد بین گذشته و حال،رازهایی را فاش می کند که زندگی آنها را برای همیشه تغییر می دهد.

موضوعات و درون مایه ها

۱.مرز خواب و واقعیت
نویسنده از اختلالات خواب به عنوان استعاره ای برای گریز از واقعیت،فراموشی و تلاش برای درک خود استفاده می کند. نارکولپسی سارا و بی خوابی رابرت،نمادهایی از تلاش انسان برای کنترل ذهن و بدن هستند.

۲.هویت و حافظه
شخصیت ها درگیر بازسازی خاطرات گذشته اند، اما نویسنده نشان می دهد که حافظه قابل اعتماد نیست و هویت چیزی سیال و شکننده است.رابطه ی سارا و تری نمونه ای از این ابهام است؛عشق آنها در گذر زمان دچار تحریف می شود.

۳.علم و اخلاق
گریگور،به عنوان دانشمندی جاه طلب، مرزهای اخلاقی را زیر پا می گذارد تا به «حقیقت» علمی برسد. این بخش نقدی به علم گرایی افراطی و نادیده گرفتن انسانیت است.

۴.تنهایی و ارتباط
شخصیت ها با وجود زندگیه مشترک، در انزوای عاطفی به سر می برند. خانه ی خواب همزمان مکانی برای درمان و زندانی است که آنها را در خود اسیر کرده است.

سبک روایی و ساختار:

روایت غیرخطی: نویسنده با جابه جایی مداوم بین دهه ی ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، خواننده را وادار می کند تا مانند شخصیت ها،تکه های داستان را کنار هم بچیند. این ساختار آشفته،بازتابی از آشفتگی ذهنی شخصیت هاست.
 
طنز سیاه: علی رغم موضوعات سنگین،نویسنده با طنزی ظریف(مثل توصیف های آبکی از آزمایش های گریگور تعادل ایجاد می کند.

واقعیت گرایی جادویی: صحنه های رویایی و هذیان آلود (مثل توهمات سارا) مرز بین واقعیت و خیال را محو می کنند.

نقاط قوت:
پرداخت روانشناختی:نویسنده اختلالات خواب را نه به عنوان یک بیماری،بلکه به عنوان دریچه ای برای کاوش در عمیق ترین ترس ها و آرزوهای انسان به کار می گیرد.

شخصیت پردازی:هر شخصیت با ضعف ها و تناقض های خود به یاد ماندنی است.سارا به ویژه به دلیل مبارزه ی تراژیک ش با نارکولپسی، همدلی خواننده را برمی انگیزد.

پرسش های فلسفی:رمان پرسش هایی درباره ی ماهیت حافظه،اخلاق در علم و معنای عشق مطرح می کند که مدت ها پس از پایان کتاب در ذهن می مانند.

نقاط ضعف:
پیچیدگی بیش از حد: ساختار غیرخطی و تعداد بالای فلش بک ها ممکن است برای برخی خوانندگان گیج کننده باشد.

پایان باز:برخی از خطوط داستانی (مثل سرنوشت گریگور به طور کامل بسته نمی شوند،که ممکن است حس ناکامی ایجاد کند.

کندی روایت:بخش های میانی کتاب گاه با توصیف های طولانی از خواب ها و خاطرات،کش دار به نظر می رسند.

جایگاه در میان آثار جاناتان کو:
«خانه ی خواب» از نظر سبکی به آثار قبلی کو مانند:
(چه حرف های شدیم)(!What a Carve Up)
 نزدیک است،اما تمرکز بیش تری بر روانشناسی شخصیت ها دارد. این رمان نسبت به آثار بعدی او (مثل باشگاه روتاری) تیره تر و پیچیده تر است و نشان دهنده ی علاقه ی کو به کاوش در آسیب های روانی و اجتماعی است.

جمع بندی:
«خانه ی خواب» رمانی است که هم به دل می نشیند و هم فکر را درگیر می کند. جاناتان کو با مهارت،طنز و تراژدی را در هم می آمیزد تا تصویری تلخ و زیبا از انسان هایی ارائه دهد که در تلاش ند تا از کابوس های ذهن خود فرار کنند.
این کتاب برای خوانندگانی مناسب است که از داستان های چندلایه با شخصیت های به یاد ماندنی لذت می برند و از پیچیدگی های روایی هراسی ندارند.

آخرین یادداشت من در سال1403
(گم شده در روزهایی که بر چرخه فصل های سواره بر سال گذشت.(🍂)
        

33

Reyhaneh mirzaei

Reyhaneh mirzaei

1404/7/26 - 00:10

          ما دونوع یا شاید هم سه نوع نویسنده داریم.

نویسندگانی که داستان هایشان شخصیت محور است. یعنی این روایت زندگی شخصیت های داستان و پیش برد زندگی آنها و سرگذشتشان است که شمارا در داستان به جلو می برد.
کتاب در اختیار کاراکتر.

نویسندگانی هم هستند که داستان هایشان ایده محور است. مغز اصلی کتاب ایده ی خوبشان است و صفحات کتاب مانند برگ های کاهو به دور این مغز می پیچند و کتاب را شکل می دهند. شخصیت ها به حاشیه رانده می شوند ، به طوری که انگار هر یک خلق شدند تا فقط پیرنگ را به جلو سوق دهند.
کاراکتر در اختیار کتاب.
دسته سوم نویسندگان هم، نویسندگانی روان پریش هستند، از این نظر که هم شمارا درگیر حواشی شخصیت های کتابشان می کنند هم در تله ی پیرنگ خوبشان می افتید. یعنی شما هنگام خواندن چنین کتاب هایی باید در آن واحد تمرکزتان را در چند جهت مختلف حفظ کنید.

"خانه ی خواب" کتابی شخصیت محور است.

به شخصه کتاب برایم جان فرسا بود (نه در تمام طول داستان)(کتابی که به طبعم خوش بیاید انقدر خواندنش برایم طولانی نمی شود). به چند دلیل، من از کتاب های شخصیت محور لذت نمی برم. به عقیده ی شخصی بنده ما به هرحال در روزمرگی های خود گُم هستیم. کافی است یک روز را در مترو، بازار، صف نانوایی و ...بگذرانیم تا شب که به خانه برمی گردیم داستان زندگی بیش از ۲۰ نفر را شنیده باشیم.
اما فقط در یک صورت با کتاب های شخصیت محور(کاراکتر محور) ارتباط خوبی برقرار می کنم. درصورتی که نویسنده سیاست قابل بحث، پیام خاص یا حرفی زیر پوستی داشته باشد که در لایه های مختلف زندگی کاراکتر ها پنهان کرده تا خواننده آنرا کشف کند و با پی بردن به آن، به موفقیتی در خواندن کتاب دست یافته باشد.
در وهله ی اول شاید شماهم مثل من و خیلی های دیگر جذب ایده ی مخاطب پذیر کتاب شوید.
 اما داستان حول محور عده ای می گذرد که به زندگیشان در دو زمان گذشته(دوران جوانایی) و حال( اواخر جوانی(بزرگسالی) و شروع میانسالی_شان) پرداخته شده است.
هر کدام به نوعی درگیر مشکلاتی در روند خوابشان هستند.
بی خوابی، خواب آلودگی، حملات خواب، فلج خواب و ...
نویسنده یکی به نعل می زد یکی به میخ.
هم می خواهد ایده ی خوبش را که چندجا در پیرنگ از نفس می رود پر رنگ کند، هم در تلاش است روایت زندگی این همه شخصیت را که وسط صفحات کتاب ول کرده، سرگردون رها نکند و به آنهاهم بپردازد. که بیشتر دست به تحریر زندگی نه چندان جذاب و بی هیجان کاراکتر ها برده است.

اگر کتاب را به سه قسمت تقسیم کنیم...کاراکتر های: سارا، گریگور، رابرت، ورونیکا از همان بخش اول وارد داستان می شوند؛ که من حقیقتاً از شخصیت پردازی ضعیف و سرنوشت مبهم ورونیکا ناراضی هستم.
شخصیت پردازی گریگور خوب بود اما ایده ی پیرنگ که بخش عظیمش به دوش گریگور بود ناامید کننده خاتمه یافت.

شخصیت ها در نیمه ی دوم کتاب ایفای نقش بسیار خوبی داشتند.
اما من فقط در یک مورد از بین شخصیت های خلق شده در بخش سوم کتاب از نویسنده گله مند شدم. آن هم اسم ناملموس کارن بلامی بود .که کی بود؟ چی شد؟ چرا...چرا اصلا بجای کارن بلامی از اسم یکی از کاراکتر های کمتر پرداخته شده مثل ورونیکا (با پیوند زدن داستان زندگی اش به پرونده ی ذکر شده )استفاده نکرد؟!
کتاب گره ای بجز پرونده ی بدون تعلیق استفن وب نداشت.
اول کتاب را بخاطر ایده اش شروع می کنید. نیمه ی اول کتاب را که تمام می کنید( حدودا صد صفحه)، باقی کتاب را نه بخاطر بسط و گسترش خوب ایده بلکه بخاطر اینکه ببینید زندگی هر یک از این همه کاراکتری که خلق شده به کجا قرار است ختم شود دنبال خواهید کرد.
        

21