معرفی کتاب سه گانه ی خواب گردها اثر ارنست لودویگ کیرشنر مترجم علی اصغر حداد کتابعمومیداستان سه گانه ی خواب گردها ارنست لودویگ کیرشنر و 1 نفر دیگر 4.5 2 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 2 خواندهام 3 خواهم خواند 10 ناشر لاهیتا شابک 9786226530088 تعداد صفحات 784 تاریخ انتشار 1400/1/2 توضیحات کتاب سه گانه ی خواب گردها، تصویرگر ارنست لودویگ کیرشنر. یادداشتها محبوبترین جدیدترین Sadra 1404/2/13 سهگانهی خوابگردها و چالشهای فلسفی آن اثر "خوابگردها" از هرمان بروخ یکی از برجستهترین نمونههای رمان مدرن است که از ترکیب پیچیدهی فلسفه، روانشناسی، تاریخ و ادبیات بهره میبرد. این رمان، که در سه بخش مجزا روایت میشود، نه تنها تغییرات اجتماعی و سیاسی اروپای قرن بیستم را بررسی میکند، بلکه به بحرانهای هویتی و معرفتشناختی انسان مدرن نیز میپردازد. بروخ با استفاده از ساختار پیچیدهی روایی و تکنیکهای نوین، به پرسشهای فلسفی بزرگتری پاسخ میدهد که از تحولات فردی و جمعی نشأت میگیرند. در این تحلیل، به صورت خاص به موضوعاتی چون حافظه، فراموشی، هویت فردی و جمعی، ساختار دیالکتیکی و وحدت معرفتشناختی در رمان خوابگردها پرداخته خواهد شد. این مفاهیم بهطور مستقیم با فلسفههای پوچگرایی نیچهای و معنا از دیدگاه بلومنبرگ در ارتباط هستند. تحلیلهای عمیق فلسفی، بهویژه در باب مفاهیم هویت، حقیقت، و زندگی در دوران مدرن، در این رمان به طرز بیرحمانهای ارائه شدهاند. در این ریویوو، به بررسی عمیقتری از این مسائل با تمرکز بر تمهای فلسفی خواهیم پرداخت. ۱. حافظه و فراموشی: از فردیت تا انحطاط جمعی در سهگانهی خوابگردها، حافظه نقش محوری در شکلگیری و زوال هویت فردی و جمعی ایفا میکند. این اثر با درک دقیق از بحرانهای فرهنگی و تاریخی، به نحوی پیچیدهتر به روابط بین حافظه، هویت و فراموشی میپردازد. الف) پاسنوف یا رمانتیسم (۱۸۸۸): حافظه به مثابه تعارض روانی در بخش اول رمان، شخصیت یواخیم فون پاسنوف که یک افسر پروسی است، درگیر مسائل مربوط به حافظه و خاطرات خود میباشد. او با مجموعهای از یادآوریهای تلخ روبهروست که هر کدام به نوعی از سرکوب و گناه ریشه دارند. خاطرات او از مرگ برادرش هلموت، اخراج از خانه برای ورود به مدرسه نظامی و حتی خاطراتی از عشق به روسنا (معشوقهاش) نه تنها نماد بار گناه است بلکه نشاندهنده تنشهای اخلاقی درونی اوست. در اینجا، حافظه بهطور عمیق با مفهوم فراموشی فعال نیچهای مرتبط میشود. نیچه معتقد است که برای رشد و پیشرفت، انسانها باید قادر به فراموش کردن برخی از خاطرات و بارهای روانی خود باشند تا بتوانند به اراده به قدرت دست یابند. در اینجا، پاسنوف که در تلاش برای فراموش کردن برخی از خاطرات خود است، در واقع در مسیر تغییر هویت خود قرار دارد. با تبدیل خاطرات خود به نمادهایی از شرافت پروتستانی، پاسنوف تلاش میکند هویت جدیدی برای خود بسازد. ب) اِش یا آنارشی (۱۹۰۳): حافظهی انتزاعی و آرمانشهر گمشده در بخش دوم رمان، آگوست اِش که یک بازرگان کوچک است، به موضوع حافظه از زاویهای انتزاعی و نمادین نگاه میکند. در حالی که حافظهی او از حالت فردی به جمعی تغییر میکند، او به دنبال آرمانشهرهای گمشده میگردد. او میخواهد در دنیای جدیدی ارزشها را بازسازی کند، ولی این تلاشها تنها در لایههای انتزاعی باقی میمانند و در عمل به بیثمر بودن میانجامند. این تغییر در حافظه که از فردیت به جمعیت تبدیل میشود، بازتابی از بحران فراموشی جمعی است که در آن انسانها دیگر قادر به ساخت هویت شخصی نیستند و به دنبال مفاهیم انتزاعی مانند آرمانشهر میروند. در اینجا، مفهوم فراموشی جمعی بیشتر به انحطاط اجتماعی اشاره دارد که در آن ارزشها به کلی از بین میروند و انسانها از گذشته خود بیخبر میشوند. ج) اُگنو یا عینیتگرایی (۱۹۱۸): پیروزی فراموشی در بخش سوم، ویلهلم اُگنو نمایندهای از نوعی "پوچی" اخلاقی است. او هیچگونه احساس پشیمانی از قتل آگوست اِش ندارد و بهطور کامل خاطرات خود را فراموش میکند. در اینجا، فراموشی نه تنها نشانهای از بیتفاوتی است بلکه به نوعی به بیگانگی انسان از هویت خود تبدیل میشود. اُگنو که در این بخش به نمایندگی از یک جامعهی بیحافظه ظاهر میشود، هیچ تعلقی به گذشته یا هویت خود ندارد و به راحتی از خاطرات دردناک و زوال معنای زندگی میگذرد. در این قسمت، فراموشی به ابزاری برای بقا تبدیل میشود. در دنیایی که همهچیز فروپاشیده و بیمعنا است، فراموشی به تنها راه ممکن برای حفظ توازن روانی و اجتماعی تبدیل میشود. ۲. ساختار دیالکتیکی و نمادهای چندلایه در رمان بروخ با استفاده از ساختار دیالکتیکی پیچیده، تقابلهای بین شخصیتها و مفاهیم مختلف را بهطور زیبایشناسانه به نمایش میگذارد. او از این تقابلها برای بازتاب وحدت درونی جهان استفاده میکند، حتی در اوج آشوب و فروپاشی ارزشها. الف) تقابل شخصیتها به مثابه قطعات یک کل سه شخصیت اصلی رمان، پاسنوف، اش و اُگنو، نمایندهی مراحل تاریخی و فلسفی مختلفی هستند. این سه شخصیت بهطور ضمنی یک فرآیند دیالکتیکی را شکل میدهند که از رمانتیسم به آنارشی و سپس به عینیتگرایی میرسد. هر کدام از این شخصیتها نمایندهای از یکی از مرحلههای معرفتی و اخلاقی تاریخ مدرن هستند که در نهایت به فروپاشی ارزشها منتهی میشود. ب) نمادها و موتیفهای تکرارشونده در رمان، نمادهای خاصی مانند ریش، عصا و اسب نقش مهمی در انتقال مفاهیم فلسفی ایفا میکنند. برای مثال، ریش نماد چیزی است که شخصیتها از آن اجتناب میکنند و در نتیجه نمیتوانند به حقیقت کامل و شناخت درونی برسند. عصا که در ابتدا نماد اقتدار و سنت است، در نهایت به ابزاری برای شکستن و فروپاشی هویت تبدیل میشود. و اسب که در بخش اول نماد گناه و سرکوب است، در بخش سوم بهطور نمادین بازگشتی به موضوعات گذشته است. این نمادها همچنان پیوندهایی به بحرانهای فلسفی و روانی در دنیای مدرن دارند. این موتیفها بهطور غیرمستقیم بر کشمکشهای درونی شخصیتها و همچنین بحرانهای بزرگتر اجتماعی اشاره دارند. ۳. وحدت معرفتشناختی و دیالکتیک مرگ و باززایی بروخ بهطور ضمنی از مفهوم شناخت در رمانهای مدرن بهره میبرد. او در تلاش است تا با استفاده از ابزار هنر، وحدت معرفتشناختی را در دنیای فروپاشیده پیدا کند. این مفهوم در بسیاری از نظریات فلسفی، بهویژه نظریات نیچه و بلومنبرگ، بهطور مستقیم در ارتباط با مفهوم مرگ و باززایی است. الف) فروپاشی فرم به مثابه بازتاب فروپاشی ارزشها فرم روایی رمان، که از حالت کلاسیک به فرمهای تجربی و حتی فلسفی تغییر میکند، بهنوعی نشاندهندهی تغییرات در ساختار اجتماعی و معرفتی است. از رمان کلاسیک به داستانهای سیال ذهن و سپس به روایتهای شکستهشده، بروخ به فروپاشی تدریجی عقلانیت و ارزشهای پیشین اشاره دارد. ب) مرگ و باززایی: دیالکتیک نهایی در نهایت، در این رمان مرگ به عنوان نقطهی اوج معرفتشناختی معرفی میشود. شخصیتهای اصلی در لحظات اوج خود با مرگ روبهرو میشوند، ولی از آن میگریزند. تنها در لحظهای که شخصیتها به آگاهی کامل میرسند، میتوانند با حقیقت مرگ و زوال مواجه شوند. این مواجهه با مرگ در واقع مرحلهای از دیالکتیک باززایی و شناخت است که در نهایت به رشد و بازسازی منجر میشود. ۴. خوابگردها و بحران مدرنیته رمان "خوابگردها" اثر هرمان بروخ نه تنها تصویری از بحران اجتماعی اروپا است، بلکه نقدی ژرف بر بحرانهای هویتی و معرفتی انسان مدرن نیز به شمار میآید. این اثر با تحلیل مفاهیم حافظه، فراموشی، مرگ و باززایی، دیالکتیکهای فلسفی پیچیدهای را به نمایش میگذارد. از این رو، خوابگردها نه تنها بازتابی از تاریخ است، بلکه در عین حال تلاشی برای بازسازی ارزشها در دنیای مدرن میباشد. منابع: Ernestine Schlant, Hermann Broch’S Sleepwalkers: Dialectical Structure and Epistemological Unity Graham Bartram, MEMORY, AMNESIA AND IDENTITY IN HERMANN BROCH’S SCHLAFWANDLER TRILOGY برای دسترسی به مقالات به لینک زیر مراجعه کنید: https://t.me/breviloquencee/92 0 0 کتابفام 1404/4/15 784 صفحه در ۲۶ ساعت و ۳۰ دقیقه. "یگانه رسالت اخلاقی رمان شناخت است و رمانی که گوشهای از هستی ناشناخته را نمایان نکند، غیراخلاقیست". «خوابگردها» که اولین و نیز مشهورترین اثر «هرمان بروخ» است، یک سهگانه است که «بروخ» نگارشاش را در ۱۹۲۸ شروع کرد و در ۱۹۳۲ به پایان برد. در بخش اول این سهگانه، با فضایی کاملن داستانی روبهرو هستیم که از میانهی کتاب و خصوصن در بخش سوم و پایان کتاب، «بروخ» از این سیر داستانی هرچه بیشتر فاصله میگیرد و به توصیفهایی کاملن فلسفی، روانشناختی و عمیقن موشکافانه و بسیار تأثیرگذار روی میآورد. آنچه موجب شده است «خوابگردها»، بهویژه در دفتر سوم، کمتر رنگوبوی داستانی داشته باشد، پرداختن به مسألهی بیماری فرهنگ اروپا و فروپاشی ارزشهاست که بخش گستردهای از دفتر سوم را به اثری فلسفی بدل کرده است. بخش اول، حول محور یک افسر ارتشی پروسی در ۱۸۸۸، بخش دوم حول محور یک حسابدار لوکزامبورگی در ۱۹۱۸ و بخش سوم حول محور یک دلال شراب الزاسی در ۱۹۰۳ رقم میخورد. این سه بخش در کنار یکدیگر تصویری پانورامایی از جامعهی آلمان و زوال روزافزون ارزشهای آن که پس از شکست در جنگ جهانی اول، به حدّ اعلای خود رسیده است در مقابل چشم قرار میدهد. «خوابگردها» در واقع مکاشفهایست که «هرمان بروخ» خود آن را «تنهایی منِ خویش» مینامد. شخصیتهای اصلی کتاب در دوبخش اول، پایدار به ارزشهایی خاص نمایش داده شدهاند. «بروخ» دشواریهایی را که این شخصیتها به عنوان نظامی برای زندگی و ازرشها متحمّل میشوند در قبال محیط اجتماعیای که خود را در آن مییابند، ناکافی توصیف میکند. در بخش اول با رمانتیسیسم «فون پاسنوف»، در بخش دوم با آنارشی «آگوست اِش» و در بخش سوم با واقعگرایی هرچه سیاه «ویلهلم اُگِنو» روبهرو میشویم و در نهایت در همین بخش سوم است که میبینیم سویهی غیراخلاقی «اُگِنو»ست که منجر به منفعتش میشود. «اُگِنو» در هر عملی پیرو قاعدهی غیراخلاقی خویش است و بدون هیچ حسّ پریشان و پشیمانی حتّی مرتکب جنایت نیز میشود؛ در نهایت بدون هیچ عذاب وجدانی به نقطهی صفر ارزشها میرسد اما این بدین معنا نیست که «بروخ» در مقام ستایشای برمیآید، بلکه اورا فرزند خلف زمانهی خویش میخواند و جلوداری مناسب برای فاشیسم. این اثر به سه دوره از تاریخ اروپا میپردازد و سال ۱۸۸۸، سال فروپاشی رمانتیک دنیای قدیم، سال ۱۹۱۸، آشفتگی آنارشیستی دوران پیش از جنگ، و سال ۱۹۰۳، نیهیلسم واقعنگر فعال شده، را بهعنوان سه مقطع مهم تاریخی برجسته میکند. البته نه برای آنکه با تکیه بر این سه مقطع، سیر رویدادها را این یا آنکونه روایت کند، بلکه میخواهد با نگاهی پیگیر و منطقی آنچیزی را شرح دهد که «بروخ» آن را «فروپاشی ارزشها» مینامد. 0 3 نعیمک 1403/9/24 واقعیتش این است که حین خواندن کتاب جان کندم. هر چه داستان جلوتر میرفت (مخصوصاً فصل سوم) سختخوانتر میشد.. اما به شکل عجیبی جذابیت داستان برایم بعد از خواندنش شروع شد. هر داستان شاید نمادی از یک دوران باشد و هر چه جلوتر میآییم داستانها هم سختتر میشوند. انگار آدمها دیگر به سادگی دوران قدیم نیستند. نفع شخصی در اولیت است. دروغ میگویند و مدام باید از ارزشهایی گفت که قبلاً نیازی به گفتن و در بوق و کنا کردن نبود. انگار هر چه جلوتر میرویم ارزشها کمتر ارزش هستند. در حین خواندن کتاب این را حس نمیکردم اما بعد از خواندن هر سه داستان و بعد از اتفاقاتی که از شهریور 1401 شوع شد حس کردم که چقدر این داستان شبیه این روزهای ما است. این کتاب برای من بعد از خواندن شروع میشود. نه این که شعار بدهم، نه، منظورم این است که مطلبی که برایم میگوید بعد از خواندن و تمام شدن تازه برایم روشن میشود. خود کتاب ارزش خواندن دارد؟ جواب دادن به این سوال کمی سخت است. اما یک چیز خیلی برای من روشن است. حداد ترجمه بسیار خوبی ازائه داده و اگر سختی یا مشکلی در خواندن کتاب است از متن اصلی میآید و با کمی حوصله به خرج دادن میشود آن را درک کرد. توصیه من این است که حین خواندن این کتاب خیلی عجله نکنید. 0 0