یادداشت نعیمک
1403/9/24
واقعیتش این است که حین خواندن کتاب جان کندم. هر چه داستان جلوتر میرفت (مخصوصاً فصل سوم) سختخوانتر میشد.. اما به شکل عجیبی جذابیت داستان برایم بعد از خواندنش شروع شد. هر داستان شاید نمادی از یک دوران باشد و هر چه جلوتر میآییم داستانها هم سختتر میشوند. انگار آدمها دیگر به سادگی دوران قدیم نیستند. نفع شخصی در اولیت است. دروغ میگویند و مدام باید از ارزشهایی گفت که قبلاً نیازی به گفتن و در بوق و کنا کردن نبود. انگار هر چه جلوتر میرویم ارزشها کمتر ارزش هستند. در حین خواندن کتاب این را حس نمیکردم اما بعد از خواندن هر سه داستان و بعد از اتفاقاتی که از شهریور 1401 شوع شد حس کردم که چقدر این داستان شبیه این روزهای ما است. این کتاب برای من بعد از خواندن شروع میشود. نه این که شعار بدهم، نه، منظورم این است که مطلبی که برایم میگوید بعد از خواندن و تمام شدن تازه برایم روشن میشود. خود کتاب ارزش خواندن دارد؟ جواب دادن به این سوال کمی سخت است. اما یک چیز خیلی برای من روشن است. حداد ترجمه بسیار خوبی ازائه داده و اگر سختی یا مشکلی در خواندن کتاب است از متن اصلی میآید و با کمی حوصله به خرج دادن میشود آن را درک کرد. توصیه من این است که حین خواندن این کتاب خیلی عجله نکنید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.