معرفی کتاب فیلم به مثابه فلسفه: کازابلانکا‏‫ اثر صالح نجفی

فیلم به مثابه فلسفه: کازابلانکا‏‫

فیلم به مثابه فلسفه: کازابلانکا‏‫

صالح نجفی و 1 نفر دیگر
3.0
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

1

ناشر
لگا
شابک
9786009770502
تعداد صفحات
56
تاریخ انتشار
1397/6/13

توضیحات

        در مجموعه فیلم به مثابه فلسفه به دنبال بیان نظریه های مختلف فلسفی درباره فیلم نیستیم، بلکه بیشتر در نظر داریم هر فیلمی را که می بینیم یا به تعبیری هر فیلمی را که می خوانیم، به عنوان یک متن فلسفی ورق بزنیم. در اینجا فیلم‌ها را متنی فلسفی قلمداد می‌کنیم. مواجهه‌ای که متفاوت از نقد فیلم عمل می کند.
      

لیست‌های مرتبط به فیلم به مثابه فلسفه: کازابلانکا‏‫

یادداشت‌ها

          "کازابلانکا" داستان عاشقانهٔ ریک و ایلزا است؛ دو عاشقی که درست بعد از اینکه ریک تصور می‌کند ایلزا ترکش کرده، به‌طور اتفاقی به هم برمی‌خورند و آتش اشتیاق‌شان دوباره برافروخته می‌شود. آن هم زمانی‌که ایلزا همراه شوهرش لازلو در سفر است و قصد مهاجرت به آمریکا دارد. (در بحبوحهٔ جنگ جهانی دوم، افراد زیادی به منظور حفظ امنیت قصد مهاجرت به آمریکا داشتند و از بندر کازابلانکا اقدام می‌کردند). ماجرای ارتباط عاشقانهٔ ریک و ایلزا به ده سال پیش در پاریس برمی‌گردد؛ در آن زمان ایلزا تصور می‌کرد همسرش مُرده و در روزی که قرار بود با ریک‌ فرار کنند، متوجه می‌شود همسرش زنده است و ریک را رها می‌کند. در اواخر فیلم به نظر می‌رسد ایلزا می‌خواهد به عشق گذشته‌اش بازگردد و با ریک باشد، اما ریک علیرغم شخصیت سرد و آیرونیکی که دارد تمایلات آتشین خود را مهار می‌کند. ریک احساس می‌کند ویکتور لازلو کسی است که باید از او حمایت کرد و در جمله‌های پایانی خطاب به ایلزا می‌گوید:" تو بخشی از پروژهٔ ویکتوری." ریک کار ویکتور را ستایش می‌کند و او را نه به عنوان کسی که در رابطهٔ عاشقانه شکستش داده، بلکه به عنوان مبارز، به رسمیت می‌شناسد. در پایان، ریک قهرمانی است که از عشق ایلزا چشم پوشیده و به لازلو کمک می‌کند.
طبق کتاب، مسئلهٔ اصلی در فیلم "کازابلانکا" جواب دادن به این سوال است که چه عملی می‌تواند از نظر اخلاقی درست باشد؟‌ و فیلم در قِبالش چه نگرشی اتخاذ می‌کند؟ که در "کازابلانکا" موضعی رُمانتیک و آیرونیک می‌گیرد. فیلم "کازابلانکا" دو ارزش فردگرایی و عشقِ رمانتیک را به عنوان ارزش‌های مطلق یا چهارچوب فلسفی خود می‌پذیرد. در این فیلم، شخصیت ریک نمادِ یک بی‌ریشهٔ مُدرن و متمدن است که شمایل مُنجی سرگردان دارد. شمایل انسانِ بی‌ریشه‌ای که زندگی‌اش را به خاطر هیچ به خطر می‌اندازد و آدم‌ها را بدون هیچ توقعی نجات می‌دهد. چنین شخصی به هیچ دیاری تعلّق ندارد، نه گذشته‌ای دارد و نه خانواده‌ای. اما ریک که حاضر نیست شرایط و موقعیت خود را فدای وفاداری به دوستش کند، در پایان فیلم همه چیزش را قُمار می‌کند و با این کار موقعیت و قدر و ارج ازدست‌رفته را باز به دست می‌آورد.
به‌طورخلاصه، مضمون مرکزی فیلم "کازابلانکا" تضاد بین اخلاق بورژوایی و اخلاق سیاسی است که در آن نوعی سیاست رمانتیک برنده می‌شود. می‌توان فلسفهٔ فیلم "کازابلانکا" را نوعی نگاه رمانتیکِ آیرونیک برای نجات آیکون‌هایِ ازدست‌رفتهٔ آمریکایی دانست و براساس آن، تنش‌های درونی سرمایه‌داری را دنبال کرد.
        

14