معرفی کتاب کلر بودن آسان نیست اثر جردن ساننبلیک مترجم حمیدرضا مصیبی

کلر بودن آسان نیست

کلر بودن آسان نیست

جردن ساننبلیک و 2 نفر دیگر
3.6
8 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

8

شابک
9786004627535
تعداد صفحات
212
تاریخ انتشار
1399/12/4

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        It’s not easy being Claire. (Really.)

Claire’s life is a joke…but she’s not laughing. While her friends seem to be leaping forward, she’s dancing in the same place. The mean girls at school are living up to their mean name, and there’s a boy, Ryder, who’s just as bad, if not worse. And at home, nobody’s really listening to her—if anything, they seem to be more in on the joke than she is.

Then into all of this (not-very-funny-to-Claire) comedy comes something intense and tragic—while her dad is talking to her at the kitchen table, he falls over with a medical emergency. Suddenly the joke has become very serious—and the only way Claire, her family, and her friends are going to get through it is if they can find a way to make it funny again.
      

یادداشت‌ها

          کلر، دختربچه‌ی سیزده‌ساله‌ی داستان، اوضاع عجیب‌وغریبی را از سرمی‌گذراند. زندگی در روزهای کلاس هشتم برای او آسان نیست. هم‌کلاسی‌های مدرسه با کلر رابطه‌ی خوبی ندارند؛ همه‌ی دوستانش در کلاس رقص پیشرفت می‌کنند و او از بقیه جا می‌ماند؛ پسری به اسم رایدر مدام سربه‌سر او می‌گذارد و علاوه‌بر این‌ها، کلر یک‌ برادر بزرگ‌تر هم دارد که باید با او کنار بیاید. این‌ها اما همه‌ی چالش‌های زندگی کلر نیست...
یک‌روز که پدر کلر پشت میز آشپزخانه مشغول حرف زدن است به‌یک‌باره به زمین می‌افتد. سکته‌ی پدر کلر آغاز سخت‌ترین روزهای زندگی او است. کلر حالا باید در دنیای کوچک خود از پس تمام مشکلات بربیاید. او باید از کنار چالش‌ها گذر کند تا دوباره لبخند را به خانواده و زندگی‌اش برگرداند. شاید موسیقی در این مسیر به کمک او بیاید.
کلر بعد از اتفاقی که برای پدرش می افتد، زندگی اش به طور کامل تغییر می کند، از دوستان مدرسه اش فاصله می گیرد.در خانه هم گشه پیر و منزوی می شود. به تدریج متوجه می شود که دوستانش در مدرسه به هر شکلی به او کمک می کنند حتی رایدر در جایی از او دفاع می کند. برادرش که همیشه فکر می کرد تنها به فکر خودش است، تمام برنامه های مدرسه و فوتبالش را تغییر می دهد تا کنار پدرش باشد و به او کمک بکند. 
در پایان کلر هم از ترسی که موقع سکته پدر پیدا کرده بود عبور می کند و موفق می شود با موسیقی اش به پدرش کمک کند تا روند درمانی اش سرعت پیدا کند و شرایط بهبودی اش بهتر بشود
•	این کتاب، مواجهه یک دختر نوجوان با مشکلات زندگی را نشان می دهد و مسیر عبور از این مشکلات و بالغ شدن را هم به تصویر می کشد
•	تتقویت روحیه همدلی و همراهی و محبت در خانواده 
•	پرهیز از پیش داوری و قضاوت نسبت به معلم بداخلاقی که دخترش را از دست داده است.
•	تقوبت رابطه با بقیه اعضای خانواده 
•	تقویت پشتکار و صبر برای عبور از مشکلات
        

12

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم

کتابهای مدرسه ای کلا یه چیز دیگه ان، و این یه کتاب مدرسه ای کاملا امریکاییه. تاکیدم روی امریکای بودنش جنبه تحقیر یا تمسخر نداره، نه. صرفا دارم به اون روند نمایشی این فرهنگ تاکید میکنم تا یک پیش فرض ذهنی مناسب به مخاطب ارائه بدم.
****

کلر کلاس هشتمی زندگی آسونی نداره،داشتن یه برادر همه چی تموم که همه‌ی چشم ها به روی اون قفل شدن خیلی سخته، مخصوصا اگه بقیه مدام ازت میخوان مثل اون باشی!
از اون بدتر جدا شدن از دوستای جون جونیت توی کلاسه باله و درجا زدن توی باله کودکانه!
زندگی از این بدتر نمیشه، این چیزی بود که کلر کلاس هشتمی بهش فکر میکرد اما زندگی قرار بود بیشتر از اینا به کلر سخت بگذره و سال هشتمش رو به کلی کن فیکون کنه.
( دیگه خودتون بخونید عزیزانم، داستانش تر و تمیزه ولی به نکاتی که این پایین میگم دقت کنید)

پ ن1:کتاب پیچش یا گره داستانی خیلی سخت و پیچیده ای نداره که بگیم اگه بدیم دست نوجوون حوصله اش سر بره یا بندازه کنار. برعکس، روند و لحن داستان ساده و حتی تا جاهای پیش پا افتاده به نظر می رسه( من مخاطب کتاب نبودم پس طبیعیه اینطور فکر کنم، اما فکر میکنم اگه به دانش آموزام بدم بخونن برداشت دیگه ای داشته باشن) اما با وجود این سادگی داستان به خوبی پرداخت و روایت شده. 
پ ن2:نویسنده شخصیت های متفاوتی خلق کرد و همه اونا رو توی یه اتفاق بزرگ شریک کرد و اجازه داد هر کدومشون واکنش مخصوص به خودشون رو نشون بدن. مثلا مادر خانواده اصرار عجیبی داشت که واقعیت رو نپذیره یا به تعویقش بندازه اما وقتی پذیرفت بیشتر از بقیه درگیرش شد و شروع کرد جهت دهی دادن به زندگی خودش و بچه هاش. شخصا انتظار داشتم ول کنه بره اما حمایت خوبی از خودش نشون داد که باعث شه بخوام این کتاب رو پیشنهاد بدم بچه ها بخونن.
کلا حمایت کردن از همدیگه یکی از پررنگ ترین نکات این کتاب بود، هر کس به سبک خودش. تنها کسی که انگار تو هپروت سیر میکرد خود کلر بود! در حالی که همه در حال حمایت کردن از اون بودن، کلر ترسیده از اتفاقی که افتاده بود از پدرش که نیازمند حمایتش بود هی فاصله می گرفت، بعد پیشمون میشد باز نزدیک میشد. کلا خیلی روند پاندولی در قبال پدرش داشت اما تهش که یکم شخصیتش رشد کرد اونقدری پاپیچ پدرش شد تا وضعش بهتر شد.
پ ن3: بچه ها خیلی دل رحم تر از این حرفان که فکر میکنیم.یکی از چالش های بزرگ تقابل دانش اموزان با معلم علومشون که یه زن عصبی-پرخاشگر بود. رفتارهای انفجاری که از خودشون نشون دادن، تاسف و گذشت از همدیگه رو من خیلی دوست داشتم( گفتم خیلی امریکایی طوره) خودم اگه بودم صدسال دیگه ام تو صورت اون معلمه نگاه نمی کردم که هیچ! زیرپا هم می گرفتم براش.
پ ن4: قبول کردن دید صفر و صدی دانش آموزان باعث میشه بتونیم باهاشون ملایم تر رفتار کنیم. راستش تک تک دیدن شخصیت های منحص به فرد دانش آموز جماعت خیلی سخته اما تلاش کردن براش نتیجه خوبی میده و این توی سیر داستان به خوبی نشون داده شد.
پ ن5: من نمیدونم نویسنده یهودیه یا خیلی با یهودی جماعت نشست و برخواست میکنه، اما توی این دوتا کتابی که ازش خوندم شخصیت های اصلی داستان یهودی بودن. پدر کلر یه یهودی خیلی خوش اخلاقِ شوخ طبعِ خلاقه خانواده دوست بود. نمیگم یهودیا ادم نیستن و همچین صفاتی ندارن ولی خب من ترجیح میدم عینک بدبینیم به چشمم باشه.

کتاب رو به نوجوون های که دارن با مسائل بغرنج دست و پنجه نرم میکنن پیشنهاد میکنم، اگر همخوانی کلاسی هم داشته باشن فکر میکنم خوب باشه ولی یه تسهیلگر حتما نیازه که به سوالات بچه ها جواب بده.
        

57