معرفی کتاب توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه اثر مریم صرافین

توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه

توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه

مریم صرافین و 1 نفر دیگر
3.3
7 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

1

شابک
9786222331399
تعداد صفحات
456
تاریخ انتشار
1400/4/27

توضیحات

کتاب توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه، نویسنده مریم صرافین.

یادداشت‌ها

          کتاب از همون اول آدم رو پرت می‌کنه توی داستان.
موضوع از این قراره که قطار یه دفعه از مسیر اصلی منحرف می‌شه و به جای گذشتن از بیابون از یه باتلاق متعفن و وحشتناک می‌گذره که موجودات عجیب و ترسناکی داره، کرمای پشمالوی بزرگ با اسکلت‌هایی که دندونای تیزی دارن و...
تو این ایستگاه یه دفعه یه سری قلچماق وارد قطار می‌شن و بعد یه دکتری میاد و به ملت کینه تزریق می‌کنه! کینه‌هایی که از یه سری آدم دیگه تخلیه شده! 
قبلا این کینه‌ها رو می‌آوردن و تو همین باتلاق خالی می‌کردن ولی مشکل اینجاست که این کینه‌ها زنده هستن و می‌تونن رشد کنن. اونا با تغذیهٔ هر چیزی که گیر میارن هی گسترش پیدا می‌کنن و...
قهرمان داستان، رسکاپ بیمی، هم یکی از این کینه‌ها دریافت می‌کنه و ماجرا از همین جا شروع میشه. 

خب، ماجرای کتاب به نظر در یک کشور خیالی اتفاق می‌افتاد و اسامی افراد قابل تطبیق به فرهنگ خاصی نبود (رسکاپ، بیدا، کبال و ...). ولی اون چیزی که از جامعه نشون داده می‌شد، کاملا قابل تطبیق به کشورهای اروپایی و آمریکایی بود، نوع پوشش خانم‌ها، وجود بارها و مشروب‌خوری، روابط جنسی زیاد خارج از ازدواج و مواردی مثل این.
نوع توصیف شخصیت‌ها هم قیافه‌هاشون رو تو همون حدودا جا می‌داد (سفید، موطلایی، چشمان درشت و ...). ولی خب، به نظرم تیکه‌های نویسنده به کشور خودمون هم بعضا می‌چسبید :)

کتاب تقریبا بد شروع نشد و اولش آدم رو درگیر می‌کرد. بعد برای مدت زیادی به شددددددت خسته‌کننده شد و هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتاد تا جایی که واقعا به زور به خوندن ادامه می‌دادم چون می‌خواستم ببینم بالاخره تهش چی میشه. تازه شاید تو حدود ۲۰ درصد آخر کتاب اتفاق‌های اصلی شروع شدن. یه جوری هم بود که تقریبا اصلا غافل‌گیر نشدم یعنی یا انتظار این واقعه رو از n صفحه قبل داشتم یا همچین چیزی خاصی نبود (دیدید تو بعضی کتابا جدا و حقیقتا غافل‌گیر میشید و اصصصصلا انتظار یه اتفاقی رو نداشتید، خب اینجا اصلا اینطوری نبود).

من اصولا اینطوریم که خیلی با شخصیت‌های کتابا ارتباط برقرار می‌کنم. واقعا باهاشون زندگی می‌کنم و مثلا وقتی یه اتفاق بدی براشون می‌افته حال منم بد میشه و ... البته این موضوع برای همه‌ٔ کتابا نمی‌افته و دقیقا این به نظر من یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌هایی هست که یه کتاب می‌تونه داشته باشه. 
تو این کتاب من نه از شخصیت‌های خوب داستان طوری خوشم اومد که براشون خوشحال و ناراحت بشم و نه شخصیت‌های بد داستان اینقدر اذیتم کردن که ازشون متنفر بشم! یعنی یه حس کاملا خنثی (باز یه چیزی می‌خوام بگم ولی لو میره، فقط اینکه حتی مرگ یه نفر هم تأثیری روم نداشت در صورتی که در حالت عادی خیلی این موضوع اذیتم می‌کنه). 
اینطور نبود که شخصیت‌های بد کارای بدی نکنن! نه! اتفاقا خیلی خیلی کاراشون بد بود! ولی این بدی یه جوری بود که برام واقعی به نظر نمی‌رسید که حالا بخوام به خاطرش ازشون متنفر بشم. بازم نمی‌دونم تونستم منظورم رو درست منتقل کنم یا نه...

🔅🔅🔅🔅🔅

به نظرم کتاب یه دید خیلی ساده‌ای به دنیا داشت. بله، دولت کلا بده دستش با شرکت‌های بد تو یه کاسه‌ست، بعد یه سری آزادی‌خواه هستن که می‌خوان با اینا مقابله کنن ولی سرکوب می‌شن و ... نمی‌دونم چطور می‌تونم منظورم رو از این دید خیلی ساده درست منتقل کنم. یعنی همه چیز خیلی خطی و بدون هیچ‌گونه پیچیدگی اجتماعی-سیاسی بود...
مثلا طوری که کشورهای شرق دور (دقیقا با همین عنوان توی کتاب اومده) رو نشون داده بود به شدت اغراق‌آمیز و مسخره بود! یه سری مسئول بسسسسسیار ساده و احمق و فاسد که مثلا اومدن تو جای‌جای کشور دکل سرطان کار گذاشتن یا هی مردمشون رو با افسردگی و غیره درگیر می‌کنن که خودشون بتونن حکومت کنن و کلا یه چیزای مسخره‌ای.

🔅🔅🔅🔅🔅

تا جایی که من متوجه شدم کتاب تو دستهٔ علمی تخیلی قرار می‌گیره. خب من انتظارم از یه کتاب علمی تخیلی اینه که بتونه بحثای علمی رو درست توجیه کنه که به نظر تخیلی صرف نرسه! 
ان‌قلت‌های زیادی در مورد بحثای علمی کار دارم که چون داستان لو میره نمی‌تونم در موردش صحبت کنم! البته گل سرسبدشون همین بحث تخلیهٔ کینه و زنده بودن کینه‌ها و چیزایی مربوط به اینه.
همچنین، به نظرم نوع جامعه‌ای که تصویر می‌شد با پیشرفت‌های علمیی که مطرح می‌کرد اصلا همخونی نداشت. وقتی شما یه پیشرفت‌های خیلی خفنی داری که عمرا تا سال‌ها بعد نمیشه بهش رسید نمیشه جامعه‌تون دقیقا همون چیزی باشه که الان هست! با همون خونه‌ها، همون ماشین‌ها، همون مدل‌های سبک زندگی و و و
        

1