معرفی کتاب ادیپ شهریار اثر سوفوکلس مترجم فاطمه عربی

ادیپ شهریار

ادیپ شهریار

سوفوکلس و 1 نفر دیگر
4.5
7 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

5

شابک
9786005209006
تعداد صفحات
72
تاریخ انتشار
1390/1/21

توضیحات

        این کتاب، دربردارندهٔ متن ترجمه‌شدهٔ نمایشنامهٔ«ادیپ شهریار» اثر «سوفوکل»، نمایشنامه‌نویس بزرگ یونانی پیش از میلاد مسیح است. داستان نمایشنامه بر مبنای ماجرای اساطیری «ادیپ» است که بنابر پیش‌بینی غیب‌گوی معبد دلفی پدر خویش را خواهد کشت و باعث فساد بسیاری خواهد گردید. اکنون شهر تحت فرمانروایی ادیپ سال‌هاست که به بلای طاعون گرفتار آمده و پیشگویی گفته که باید قاتل شاه پیشین به سزای اعمالش رسانده شود تا بلا از شهر روی بگرداند. ادیپ در پی یافتن قاتل به حقایق هولناکی دست پیدا کرده و در می یابد که شاه پیشین و اولین همسر زن کنونی وی، همان پدرش بوده که به دست خود، او را از پای در آورده است. او که به شدت دچار هیجان شده، چشم‌های خود را کور کرده و با غمی عظیم از شهر گریخته، برای همیشه آواره می‌شود تا به این وسیله تاوان گناهان خویش را پس دهد.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

10 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به ادیپ شهریار

حماسه گیلگمشافسانه های جهان باستان "ایلیاد و ادیسه"ماهاباراتا

۱۰۰ کتاب برتر جهان؟!.(بعضی هاش هم در ایران نیست)

88 کتاب

بین‌النهرین ۱۸۰۰ ق. م حماسه گیلگمش. یونان ۷۰۰ ق. م ایلیاد و ادیسه . هومر هند ۵۰۰ ق. م مهاباراتا یونان ۴۳۱ ق. م مده آ. ائوریپیدس یونان ۴۲۸ ق. م ادیپ شهریار . سوفکلس فلسطین ۴۰۰ ق. م کتاب ایوب ایران ۴۰۰ ق. م هزار و یکشب هند ۳۰۰ ق. رامایانا . والمیکی ایتالیا ۲۹–۱۹ ق. انئید . ویرژیل ایتالیا ۱۰ ق. م-۱۹ دگردیسی‌ها . اوید هند ۲۰۰ شکونتلا . کالیداس ژاپن ۱۰۰۰ افسانه گنجی موراساکی شیکیبو ایران ۱۲۰۰ بوستان سعدی ایران ۱۲۶۰ مثنوی معنوی مولوی ایسلند ۱۳۰۰ سرگذشت نیال ایتالیا ۱۳۰۸–۱۳۲۱ کمدی الهی . دانته آلیگیری ایتالیا ۱۳۴۸ دکامرون . جووانی بوکاچو انگلیس ۱۳۷۲ حکایت‌های کنتربری جفری چاسر فرانسه ۱۵۳۲ گارگانتوا و پانتاگروئل فرانسوا رابله فرانسه ۱۵۹۲ مقالات میشل دو مونتنی انگلیس ۱۵۹۹–۱۶۰۳ هملت ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۳ اتلو ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۵ لیرشاه ویلیام شکسپیر اسپانیا ۱۶۰۵ دن کیشوت میگوئل سروانتس ایرلند ۱۷۲۶ سفرهای گالیور جوناتان سویفت ایرلند ۱۷۶۰–۱۷۶۷ زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی لارنس استرن فرانسه ۱۷۷۱–۱۷۷۸ ژاک قضا و قدری و اربابش دنیس دیدرو انگلیس ۱۸۱۳ غرور و تعصب جین اوستین آلمان ۱۸۲۸ فاوست یوهان ولفگانگ فون گوته ایتالیا ۱۷۹۸–۱۸۳۷ مجموعهٔ اشعار گیاکومو لئوپاردی فرانسه ۱۸۳۰ سرخ و سیاه استاندال فرانسه ۱۸۳۵ بابا گوریو انوره دو بالزاک دانمارک ۱۸۰۵–۱۸۷۵ داستان‌ها و قصه‌ها هانس کریستیان آندرسن روسیه ۱۸۴۲ نفوس مرده نیکلای گوگول آمریکا ۱۸۰۹–۱۸۴۹ مجموعه داستانها ادگار آلن پو انگلیس ۱۸۴۷ بلندی‌های بادگیر‌ امیلی برونته آمریکا ۱۸۵۱ موبی‌دیک هرمان ملویل آمریکا ۱۸۵۵ برگ‌های علف والت ویتمن فرانسه ۱۸۵۷ مادام بواری گوستاو فلوبر انگلیس ۱۸۶۰ آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز انگلیس ۱۸۷۱–۱۸۷۷ میدل مارچ جورج الیوت فرانسه ۱۸۲۱–۸۰ تربیت احساسات گوستاو فلوبر روسیه ۱۸۶۶ جنایت و مکافات فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ ابله فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۷۲ شیاطین (جن زدگان) فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۸۰ برادران کارامازوف فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ جنگ و صلح لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۷۷ آنا کارنینا لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۸۶ مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالاوریج تولستوی نروژ ۱۸۷۹ خانه عروسک هنریک ایبسن آمریکا ۱۸۸۴ ماجراهای هاکلبری فین مارک توین نروژ ۱۸۹۰ گرسنه کنوت هامسون آلمان ۱۹۰۱ بودنبروک‌ها توماس مان انگلیس ۱۹۰۴ نوسترومو جوزف کنراد روسیه ۱۸۶۰–۱۹۰۴ مجموعه داستان‌ها آنتون پاولوویچ چخوف ایتالیا ۱۹۲۳ وجدان زنو ایتالو اسوو فرانسه ۱۹۱۳–۱۹۲۷ در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست آلمان ۱۹۲۴ کوه جادو توماس مان آلمان ۱۹۲۹ برلین، میدان الکساندر آلفرد دوبلین اتریش ۱۹۳۰–۴۳ مرد بدون خاصیت روبرت موزیل چین ۱۹۱۸ دفتر خاطرات مرد دیوانه لو خوان ایرلند ۱۹۲۲ اولیس جیمز جویس انگلیس ۱۹۲۷ به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف انگلیس ۱۹۲۵ خانم دالوی ویرجینیا وولف آلمان ۱۹۲۳ محاکمه (رمان) فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ قصر فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ مجموعه داستانهای کافکا فرانتس کافکا یونان ۱۹۴۶ زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس انگلیس ۱۸۸۵–۱۹۳۰ پسران و عشاق دی. اچ. لارنس پرتغال ۱۹۱۳–۳۴ کتاب دلواپسی فرناندو پسوآ فرانسه ۱۹۳۲ سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین آمریکا ۱۹۲۹ خشم و هیاهو ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۳۶ ابشالوم، ابشالوم ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۲۹ وداع با اسلحه ارنست همینگوی اسپانیا ۱۹۲۸ قصیده‌های کولی‌ها فدریکو گارسیا لورکا آمریکا ۱۹۵۲ پیرمرد و دریا ارنست همینگوی ژاپن ۱۹۴۸ صدایی از کوهستان یاسوناری کاواباتا روسیه ۱۹۵۵ لولیتا ولادیمیر ناباکوف آرژانتین ۱۹۵۱ هزارتوهای بورخس خورخه لوئیس بورخس ایسلند ۱۹۰۲–۱۹۹۸ مردم مستقل هالدور لاکسنس فرانسه ۱۹۰۳–۱۹۸۷ خاطرات آدرین مارگریت یورسنار ایرلند ۱۹۵۱–۵۵ مولی، مالون می‌میرد، بی‌نام ساموئل بکت سوئد ۱۹۰۷–۲۰۰۲ پی‌پی جوراب‌بلنده آسترید لیندگرن برزیل ۱۹۵۶ شیطان در راه گویمارس روزا الجزایر ۱۹۴۲ بیگانه آلبر کامو آمریکا ۱۹۰۸ مرد نامریی رالف الیسون مکزیک ۱۹۱۸–۱۹۸۶ پدرو پارامو خوان رولفو رومانی ۱۹۲۰ - ? اشعار پل سلان نیجریه ۱۹۵۸ همه چیز فرو می‌پاشد چینوآ آچه‌به مصر ۱۹۸۰ بچه‌های محله ما نجیب محفوظ آلمان ۱۹۵۹ طبل حلبی گونتر گراس انگلیس ۱۹۶۲ دفترچه طلایی دوریس لسینگ سودان ۱۹۶۶ موسم هجرت به شمال طیب صالح کلمبیا ۱۹۶۷ صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ایتالیا ۱۹۷۹ تاریخ(مورانته) الزا مورانته هند ۱۹۸۰ بچه‌های نیمه‌شب سلمان رشدی کلمبیا ۱۹۸۵ عشق در زمان وبا گابریل گارسیا مارکز آمریکا ۱۹۸۷ دلبند تونی موریسون پرتغال ۱۹۹۵ کوری (رمان) ژوزه ساراماگو

20

یادداشت‌ها

          "شاهکاری در تراژدی"
اگر به لحاظ اصول داستان‌نویسی به این افسانه نگاه شود، مشخص می‌گردد شروع خوبی دارد و از دل حادثه آغاز می‌گردد؛ شهر را طاعون و بلا فراگرفته و برای رهایی از این درد و رنج باید از خدایان کمک گرفت. خدایان می‌گویند باید در جستجوی گناهکاری بود و قصاص خون را با خون گرفت یا مردی را از شهر راند تا آلودگی پالایش شود. این مسئله، حادثهٔ محرک جذابی برای شروع این تراژدی است. دردناکی سرنوشت ادیپوس از دانایی است و حادثهٔ محرک این افسانه، از آگاهی و جستجوی حقیقت می‌آید.
اینجاست که ادیپوس در پیِ یافتن حقیقت و گناهکار برمی‌آید. او مشتاق است بداند از چه تباری است.

دیالوگ‌های این نمایشنامه فوق‌العاده قدرتمند و تأثیرگذار هستند. دیالوگی که بین ادیپوس و تیرزیاس شکل می‌گیرد پرتنش و گیرا است؛ از سویی ادیپوس در مقام شاه اصرار بر پرده برداشتن از راز دارد و درمقابل تیرزیاس پافشاری بر برملانکردن از حقیقتی شوم دارد.
سرنوشتِ شوم ادیپوس در نمایشنامه بارها از زبان شخصیت‌ها هشدار داده می‌شود؛ پیشگو می‌گوید:" او که بینا آمد کور خواهد رفت." در انتها خودِ ادیپوس سزای چنین سرنوشت دردناکی را که یارای تحمل آن بر دوش ندارد، چنین می‌شمارد:" آنگاه که همه‌چیز نازیباست دیدگان را چه حاصل؟"

ازطرفی حضور همسرایان در نمایشنامه، به نیرومند کردن تِم، پررنگ ساختن محتوا و القای فضا و حال‌وهوا کمک کرده است.

ادیپوس مردی است حقیقت‌جو و دادگر که آرزوی بهروزی مردم را دارد و همین مسئله او را به یافتن حقیقت وامی‌دارد. جایی که ادیپوس درمی‌یابد که یابندهٔ حقیقت و عامل همهٔ این فجایع، هر دو یک‌‌نفرند؛ اوج تراژدی رقم می‌خورد. گویی در اینجا آگاهی، آغاز رنج و تلخ‌کامی است. این طرز فکر از افسانه‌های یونانی و سامی نشأت می‌گیرد که گناه را زادهٔ معرفت می‌دانند و به‌عنوان نمونه به داستان آدم و حوا اشاره می‌کنند.
ازاین‌رو کتبی چون تورات و کمدی الهی دانته، دانایی را رنجی برای دانایان و رهایی برای همگان برمی‌شمارند. در جایی از افسانه، به رنج بودن آگاهی چُنین اشاره می‌شود:" کاش هرگز نزاده بودی تا معمای نمی‌گشودی"

عموماً افسانهٔ ادیپوس را دربارهٔ اعتقاد یونانیان به جبرِ سرنوشت می‌دانند؛ اینکه از تصمیمات مُقدّر خدایان هیچ راه گریزی نیست. 
اما برخی به اهمیت افشای حقیقتِ کتمان­‌شده اشاره می‌کنند؛ حقیقتی که گذر زمان پرده از آن برمی‌دارد.

افسانهٔ ادیپوس نه‌تنها بر شکل‌گیری بسیاری از قصص و افسانه‌های بعد از خود که در ایجاد نظریات روانشناسی نقش داشته است. نظریهٔ "عقدهٔ ادیپِ" فروید بر پایهٔ همین افسانه شکل گرفته.
او معتقد است که کودک، خواستِ ناخودآگاه به تملّک والدِ ناهمجنس خود و دوری از والد همجنس خود دارد.

افسانهٔ "ادیپ شهریار" را با ترجمهٔ بی‌نظیر شاهرخ مسکوب خوانده‌ام و از ترجمهٔ فاطمه عربی اطلاعی ندارم.
از "افسانهٔ ادیپوس" چند نسخهٔ سینمایی ساخته شده است؛ نسخهٔ پازولینی عليرغم ریتم کندی که دارد، به خاطر پیوند دادن داستان به زمان حال دید نوگرا به افسانه دارد.

خلاصهٔ افسانهٔ ادیپوس:
بر فرزند لائیوس مقدّر است که پدر خود را بکشد و مادرش را به زنی گیرد. چون اُدیپوس زاده می‌شود، از ترس افسون اهریمن و از آنجا که پدر و مادر نمی‌خواستند دست به خون پسر بیالایند، وی را بر کوهی دوردست رها می‌کنند تا بمیرد. چوپانی او را می‌یابد و به کورینتوس می‌برد. وقتی ادیپوس جوان از تقدیرش آگاه می‌گردد، چون پدرخوانده و مادرخوانده‌اش را والدین واقعی می‌پندارد، از کورینتوس می‌گریزد تا سرنوشت شومش را دگرگون سازد. در راه شهر تِبای لائیوس پدر راستین خود می‌رسد و او را می‌کشد. در برخورد با ابوالهول، مردم آن شهر را از مصیبتی بزرگ می‌رهاند و به شُکرانهٔ آن، جانشینِ شهریار پیشین و همسرِ مادر خویش می‌گردد و تیر تقدیر به آماج می‌نشیند. بعد از سال‌ها فرمانروایی، مرگ و طاعون سرزمین را فرامی‌گیرد و شهریار در پی رهایی از این بلا به خدایان رو می‌آورد.
        

7