معرفی کتاب تبارشناسی اخلاق (یک جدل نامه) اثر فریدریش ویلهلم نیچه مترجم داریوش آشوری

تبارشناسی اخلاق (یک جدل نامه)

تبارشناسی اخلاق (یک جدل نامه)

4.5
9 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

19

ناشر
آگه
شابک
9789643290825
تعداد صفحات
214
تاریخ انتشار
1398/11/30

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
تبارشناسی اخلاق از جمله آخرین نوشته های نیچه است که دو سالی پیش از فروپاشیدن ذهن آتش فشان اش نوشته است. این کتاب، چنان که از آهنگ آن پیدا است، همچون بسیاری از آثار نیچه، بسیار شتابان نوشته شده است. وی می خواهد در این کتاب چند نکته اساسی را که در آن نقش (آزاده جانی) را در آن باز گوید.

      

یادداشت‌ها

          «تبارشناسی اخلاق» را بعضی‌ها مهمترین اثر نیچه می‌دانند. این کتاب در سال 1887 میلادی منتشر شد و از یک مقدمه و سه رسالۀ بلند تشکیل شده است. «تبارشناسی اخلاق» به نوعی بسط اثر دیگر نیچه، یعنی «فراسوی نیک و بد» است که در سال 1886 منتشر شد. موضوع هر سه رساله در مورد تکامل مفاهیم اخلاقی و تأثیری است که عقاید یهودیت و مسیحیت در شکل‌گیری ارزش‌های اخلاقی امروزی داشته‌اند. از زمان انتشارش، این کتاب بر روی خیلی از نویسنده‌ها و فیلسوفان تأثیر گذاشته است.
در رسالۀ اول، نیچه دو دوگانۀ ارزشی و هنجاری را معرفی می‌کند که اسمشان را به ترتیب «نیک/بد» و «خیر/شر» می‌گذارد. به نوعی می‌توان گفت که «نیک/بد» دوگانۀ ارزشی فرهنگ یونان و روم باستان و «خیر/شر» دوگانۀ ارزشی فرهنگ یهودی و مسیحی است. معنی مفهوم «نیک» در فرهنگ یونانی نزدیک به مفاهیمی مثل «نجیب»، «والاتبار»، «اشرافی» و «شریف» است. در مقابل، معنی مفهوم «بد» در فرهنگ یونانی نزدیک به مفاهیمی مثل «همگانی»، «عامیانه»، «پست» و «متداول» است.
نیچه از زبان آلمانی هم مثال می‌آورد که کلمات «بد» و کلماتی مثل «ساده» و «آسان» از یک ریشه هستند. زبان نشان‌دهندۀ درکی است که یک ملت از مفاهیم دارد. یعنی در فرهنگ یونانی آن چیزی که همگانی و رایج و در دسترس عموم مردم باشد، بد است؛ به همین دلیل قدرتمندها، ثروتمندها، ارباب‌ها و سرورها جزو «نیکان» محسوب می‌شوند. در حالی که بعد از ظهور یهودیت و مسیحیت، ما با نوعی انقلاب، گسست و پارگی روبه‌رو می‌شویم که مفهوم «خوب» و «بد» بر اثر این گسست دگرگون می‌شود.
حتی شاید بتوان گفت آنچه که در فرهنگ یونانی/رومی «خوب» محسوب می‌شد، در فرهنگ یهودی/مسیحی «بد» شد و بالعکس. بعد از ظهور یهودیت ضعفا، شکست‌خورده‌ها، بیماران و فقرا جزو گروه «خیر» (در مقابل شر) قرار گرفتند. به همین دلیل نیچه این اخلاق را «اخلاق بردگان» می‌نامد. «خیر» در اخلاق بردگان، آنتی‌تز «نیک» در اخلاق یونانی است؛ آنچه در اخلاق یونانی «نیک» بود، در اخلاق بردگان، «شر» محسوب می‌شود.
در رسالۀ دوم نیچه به این موضوع می‌پردازد که منشأ تاریخی نهاد اجتماعی‌ای به اسم «مجازات» در رابطۀ پیشااخلاقی بین طلبکار و بدهکار نهفته است. اصلاً ریشۀ مفهوم «گناه» (schuld) از مفهوم مادّی «بدهی» (schulden) می‌آید. اساساً کیفر و مجازات به لحاظ تاریخی هیچ ارتباطی با ایدۀ آزادی یا ناآزادی اراده ندارد. یعنی در ابتدا نهاد اجتماعی «مجازات» در بین انسان‌ها تثبیت شد، سپس فرق‌هایی بین جرم‌های «به عمد»، «بی‌مبالات»، «اتفاقی» و غیره گذاشته شد.
نیچه به این نکته اشاره می‌کند که یکی از ویژگی‌های مهم انسان فراموشکاری است. حالا چگونه می‌توان چیزی را در حافظۀ این جانور حواس‌پرت ثبت کرد؟ نیچه می‌گوید چیزی ترسناک‌تر از فن حافظه‌سازی در تاریخ انسان وجود ندارد: چیزی در حافظه می‌ماند که همواره دردآور بماند. هر گاه انسان ضروری می‌دید که چیزی را در حافظه ثبت کند، این کار جز با خون ریختن و شکنجه دادن و قربانی کردن انجام نمی‌شد. ریشۀ تمام آیین‌های دینی و اسطوره‌ای عجیب و ترسناک نیز همین است: درد، نیرومندترین دستیار حافظه‌سازی است.
نیچه هدف خود را در رسالۀ سوم که نامش «معنای آرمان زهد چیست؟» است، اینطور توضیح می‌دهد: «هدف من اینجا تنها روشن کردنِ آن است که معنایِ سرراستِ این آرمان چیست و به چه‌ها دلالت دارد، نه آنکه چه‌ها کرده است؛ روشن کردنِ چیزهایی است که در پشت و زیر و رو و درونِ آن نهفته است». این رساله با این ادعا آغاز می‌شود که آرمان زهد نزد گروه‌های مختلف، معانی متفاوتی دارد: هنرمندان، فیلسوفان، زنان، کسانی که مشکل مغزی دارند، کشیشان، و زاهدان. اینکه آرمان زهد دارای این همه معنی گوناگون نزد گروه‌های متفاوت است، برای نیچه خبر از واقعیتی اساسی در وجود انسان می‌دهد: واقعیتی اساسی به نام «خواست». نیچه می‌گوید انسان نیازمند هدف است و می‌نویسد «نیستی را خواستن، برایِ انسان خوش‌تر است از نخواستن».
متن این کتاب ساده نیست و ترجمۀ آشوری نیز کمی قدیمی است و ممکن است جاهایی آزاردهنده شود. اما این کتاب بسیار مهم است؛ آنقدر مهم که اگر به آن دل دهیم، احتمالاً نگاه ما را نسبت به مقولۀ اخلاق به کلی دگرگون می‌کند.
        

7

دانش سرورا
          دانش سروران و واژگون‌سازی تاریخ

دانش در صورت‌های مختلفش، به خصوص ذیل نام والای «علم» تجربی، مرجعیتی بی‌بدیل داشته، آن هم به یک دلیل ساده: ادعای علم این است که همواره بی‌طرف و عینی‌گراست. بیایید علم تاریخ را در نظر بگیریم. اگر کسی بپرسد «قانون چرا و کی به وجود آمد؟»، پاسخ رایج معمولاً پاسخی است که در پی دقت، تاریخ را کنار می‌گذارد. اما اگر تاریخ قانون را کنار بگذارید چه چیزی باقی می‌‌ماند؟ بی‌شک تعصبات خودتان («قانون وضع شد چون مفید بود»). اما تبارشناسی از شما می‌‌خواهد کمی درنگ کنید. چه کسی ایده‌ی قانون و مجازات را پیش کشیده؟ ضعفا یا اقویا؟ ابداع درخشان نیچه درست اینجا ظاهر می‌شود: در تاریخ ضعفا هستند که پیروزند نه اقویا. اما چگونه؟ از آنجا که وقتی به اطراف خود می‌نگرید قانون را همچون ابزار خشونت مشاهده می‌کنید، بی‌شک نخستین برداشت این خواهد بود که قانون دستاویزی است برای انتقام و خشونت. اما این تصویر خود واژگونه‌ی تصویر تبارشناختی قانون است: قانون وضع شد تا هرگز یک نفر یا یک طبقه نتواند قدرت انباشته‌ی یک جامعه را به سود خود یا طبقه‌ی خود تصرف کند، ولی در چشم لوچ و وارونه‌بین کینه‌توزان، مجازات تنها ابزاری است برای انتقام. دانش حقوق را در نظر بگیرید. مجازات وضع شده بود تا نیروی افراد در جامعه تقویت و تضمین شود، تا اگر انباشت قدرت در یک نقطه منجر به بی‌عدالتی شد، اگر جامعه از یک کثرت به یک وحدت فروکاسته شد (قدرت مطلقه)، خشونت مجازات بتواند آن را تعدیل کند. اما کینه‌توزی و انتقام این مکانیسم را بدل به مکانیسم نفرت کرد. نه جلوگیری از کینه، که بازتولید آن، تضمین سود. اما دولت وضع نشد چون کینه‌توزان می‌خواستند نیروی اقویا را بربایند، بلکه اقویا دولت را وضع کردند چون در ذیل دولت نیروی شما با نیروی افراد دیگر ترکیب می‌شود و کل قوی‌‌تری تشکیل می‌دهد. اگر می‌بینید روایت دوم قدری غریب است، این فقط اثبات بصیرت بنیادین تبارشناسی است: وضع مستقر را نه آفرینشگری سروران، که کینه‌توزی بردگان خلق کرده است. فیلسوفان بعدی این بصیرت بنیادین را در حوزه‌های مختلف به کار بردند. زیبایی‌شناسی، حقوق، سیاست، ادبیات و حتی علم؛ دانش‌های فرادست، که در پس هر پدیده روندهای تولیدی و ایجابی را می‌بینند، نه اندوه و انتقام را. تبارشناسی ابداع جسورانه‌ی دانشی است بی‌سابقه، گسسته از حقیقت، و متصل به بدن، دانش در مقام پتک.
        

1