جلد سوم از مجموعه شرلوک که مثل بقیه مجلدات شرلوک، به جذابیت بقیه کارهای نویسنده نبود. 

نویسنده سعی کرده کمی فرهنگ قومی قبیلگی زندگی کردن را به چالش بکشد و از مصدق تعریف کند. همین.
        

          سومین جلد از مجموعه داستان های شرلوک هلمز که طی سفری در زمان به تهران دهه ۵۰ شمسی میاد.
درباره کتاب در جلدهای قبلی گفتم اما نکته ای که هست نمیدونم چرا در مقدمه این کتاب ، تعداد جلدها رو ۴ تا عنوان میکنه ، این درحالی یه که در مقدمه دو جلد قبلی ، تعداد جلدها رو ۶ تا ذکر کرده بود.
شاید از چاپ ۲ جلد آخر منصرف شده باشه.
این جلد هم مثل دو جلد قبلی همون حال و هوا رو داره و از طنز خاصی هم برخورداره. 
نویسنده نمیدونم چرا در یک فصل شروع به کوبیدن چپ ها میکنه که ربطش به کتاب رو خیلی نمی‌فهمیم
و بعد کلی مرثیه برای مصدق میخونه که خب کسی در بزرگی مصدق و کاری که کرده شکی نداره و در نهایت موضوع کتابه که روی قتل های ناموسی ، مخصوصا در جنوب کشور ، میچرخه که جالب و خوندنی و در نوع خودش تاسف آوره.

کتاب در قطع جیبی منتشر شده و در یک نشست میشه خوند و سرگرم شد.