معرفی کتاب تعقیب جک قاتل 4: دستگیری شخص شیطان اثر کری منیسکلکو مترجم کژوان آبهشت

تعقیب جک قاتل 4: دستگیری شخص شیطان

تعقیب جک قاتل 4: دستگیری شخص شیطان

کری منیسکلکو و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت
جلد 4

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

2

ناشر
باژ
شابک
9786222194871
تعداد صفحات
524
تاریخ انتشار
1403/6/12

توضیحات

        آدری رُز وادزورث و تامس کرسول پا به آمریکا گذاشته‌اند؛ سرزمینی پر از ماجراهای هیجان‌انگیز که کمتر شباهتی دارد با خیابان‌های بی‌هیاهوی لندن؛ خیابان‌هایی که این دو خوب با همه‌شان آشنایی دارند. ولی شیکاگو هم بی‌شباهت به لندن نیست، چراکه اسراری مخوف را کاملاً در دل خود پنهان ساخته‌است. آن‌ها به تماشای نمایشگاه جهانی می‌روند و هوش از سرشان می‌پرد، اما طولی نمی‌کشد که پی می‌برند اخبار برپایی این نمایشگاهِ بی‌نظیر در واقع اخباری دیگر را به محاق برده‌است. اخباری که حکایت می‌کنند از زن‌ها و دخترهای گم‌شده و پرونده‌های حل‌نشده‌ی قتل.

آدری رُز و تامس که عزم خود را جزم کرده‌اند تا پرده از این اسرار بردارند، آستین بالا می‌زنند و مشغول کار می‌شوند، اما زود می‌فهمند که با قاتلی زنجیره‌ای روبه‌رو هستند بسیار هولناک‌تر از هر قاتل دیگری که تا آن لحظه شناخته‌اند. مشخص‌کردن هویت این قاتل شاید کاری ساده باشد، اما دستگیرکردنش ابداً به این سادگی‌ها نیست… سخت‌تر از همه، گریختن از دژ قتل است؛ عمارتی بدنام، تودرتو و دهشت‌زا که قاتل آن را ساخته‌است و جنایت‌هایش را همان‌جا انجام می‌دهد؛ جایی که پاگذاشتن به آن مساوی است با خود خطر.

آیا آدری رُز و تامس آخرین پرونده‌ی رازآلود را به سلامت و با کمک همدیگر حل می‌کنند، بی‌اینکه به خودشان یا عشقشان آسیبی برسد؟ یا بالاخره ستاره‌ی اقبالشان غروب می‌کند و در نزاع با حریف خون‌ریز و بی‌رحمشان، بی‌رحم‌ترین کسی که دیده‌اند، تبدیل می‌شوند به تازه‌ترین قربانی او در جنایتی وحشتناک؟
      

یادداشت‌ها

hanieh

hanieh

5 روز پیش

          
یه دل‌نوشته از طرف یه دل‌باخته‌ی آدری رز و تامس کرسول

واقعاً نمی‌دونم از کجا شروع کنم... فقط می‌دونم که این مجموعه کتاب، یکی از اون داستان‌هایی بود که باهاش زندگی کردم، نفس کشیدم، و تهش حس کردم یه بخشی از قلبم پیشش جا مونده.

آدری رز، تو برای من فقط یه کاراکتر داستانی نبودی. تو نماد زنی هستی که با جسارت و اراده‌ی قوی، جلوی کلی محدودیت و نگاه جنسیتی ایستاد و گفت: من می‌تونم. دختری باهوش، مستقل، با ذهنی تیز و قلبی پر از شوق کشف حقیقت. تو کاری کردی که من بارها و بارها از خودم بپرسم: "اگه جای آدری بودم، چی کار می‌کردم؟"
تو قوی بودی، ولی نه سرد. لطیف بودی، ولی نه ضعیف. واقعاً دلم خواست مثل تو باشم، مثل تو فکر کنم و مثل تو زندگی کنم.

و تامس...
تامس کرسول. نمی‌دونم با چه کلمه‌ای توصیفت کنم که حق مطلب ادا بشه. تو اون‌قدر باهوش، دقیق، جدی و در عین حال شوخ‌طبع و طناز بودی که نمی‌شد عاشقت نشد. مردی که با همه‌ی اقتدار و درایتش، هیچ‌وقت از کنار یه زن رد نشد   کنارش ایستاد، شنیدش، بهش قدرت داد، براش احترام قائل شد.
تو دوره‌ای که مردها زن‌ها رو نادیده می‌گرفتن، تو به آدری رز آزادی دادی، تو قسم‌هات گفتی که تو همه‌ی تصمیم‌گیری‌ها باهاش مشورت می‌کنی. این فقط یه جمله نبود، یه طرز فکر بود... و من واقعاً حسرت همچین مردی رو دارم.
راستش رو بخواین، تو دنیای واقعی، نیاز دارم به یه تامس. به مردی که بفهمه، ببینه، حمایت کنه، و رفیق واقعی باشه. کسی که بلد باشه همزمان جدی باشه، عاشق باشه، و شوخ‌طبعی رو فراموش نکنه.
کسی که بفهمه زن واقعا چه نقشی در این دنیا داره و همیشه حق انتخاب بذاره و....

این کتابا فقط یه سری داستان جنایی نبودن. برای من پر از حس، عشق، تفکر و الهام بودن. آدری و تامس اون‌قدر جذاب و دلبرا بودن که بارها و بارها خودم رو گذاشتم جای اون‌ها، تو کوچه‌های مه‌آلود لندن، لابه‌لای پرونده‌های جنایی، وسط اون نگاه‌های پر از معنی...

با تموم دلم این مجموعه رو دوست داشتم، و هنوز دلم نمی‌خواد از دنیای آدری رز و تامس خداحافظی کنم.

با عشق
        

2