اژدها

اژدها

اژدها

یوگنی شوارتس و 1 نفر دیگر
4.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

ناشر
هرمس
شابک
9786004563086
تعداد صفحات
132
تاریخ انتشار
1401/9/1

توضیحات

        اولین نمایشنامه‌ی یوگنی شوارتس اژدها بود که در تئاتر مسکو به روی صحنه رفت و بلافاصله پس از اولین اجرا، توقیف شد و دیگر هرگز در زمان حیات شوارتس روی صحنه نرفت؛ چراکه در جو سیاسی شوروی پس از جنگ، تلاشی برای براندازی تلقی می‌شد. اژدها از جمله‌ی منسجم‌ترین نمایشنامه‌های شوارتس است؛ هجوی سیاسی که هدف آن توتالیتاریسم در تمام اشکال آن است. ممنوعیت اجرای این نمایش فقط در سال ۱۹۶۲، سال‌ها پس از مرگ نویسنده برداشته شد. اژدها براساس تلاش شوالیه لانسلو برای آزادی مردم در سرزمینی شکل گرفته که تحت حکومت وحشیانه‌ی اژدها در رنج زندگی می‌کنند؛ اما تلاش‌های شوالیه با مقاومت روبه‌رو می‌شود، زیرا بیشتر مردم به اژدها عادت کرده‌اند و روش‌های اژدها را، هرچند خشن، تنها راه ممکن می‌دانند. روح آن‌ها به نوعی با این ناتوانی و عدم تمایل به مقاومت، فلج شده. اژدها در این نمایش می‌گوید: می‌بینید، روح انسان بسیار مقاوم است. بدن را از وسط ببرید انسان دو نیم می‌شود؛ اما روح را پاره‌پاره کنید فقط انعطاف‌پذیرتر می‌شود.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به اژدها

یادداشت ها

          کمتر پیش می‌آید که نمایشنامه بخوانم، آن هم چند جلد پیاپی! به لطف دوست بسیار عزیزی، چند روز گذشته، سه نمایشنامه خواندم. «یک ماه در دهکده» از ایوان تورگنیف، «فامیلیِ بی‌لهجه» از میکولا کولیش، «اژدها» از یِوگِنی شوارتس. اولی را با توجه به نام آشنای نویسنده و شناخت پیشینم آغاز کردم اما نگاهم را نگرفت و انتظارم را برنیاورد. دو نویسنده دیگر را نمی‌شناختم. ولی اثر دومی از اولی و سومی از دو دیگر، گیراتر بود. 
اولی همان‌طور که از نامش برمی‌آید، توصیف چند روز تعطیلات در روستاست. و تمام اثر با گفت‌وگوهای بازیگران پیش می‌رود. می‌توان آن را عاشقانه معرفی کرد.
دومی، در قالب طنز به چالش هویت و خودباختگی می‌پردازد. 
و سومی با اشاره‌ها و نمادها، با یاری گرفتن از قصه و افسانه، نمایشی انتقادی ارائه کرده است، انتقادی سیاسی _اجتماعی.
هر سه کتاب را آقای آبتین گلکار با زبانی رسا به فارسی برگردانده‌اند و نشر هرمس آنها را به چاپ رسانده است.
کوتاه سخن اینکه بالاخره دوستان مرا با نمایشنامه‌ آشتی دادند، و امان از رفیق ناباب و جنس مرغوب! 🙂🌺

        

6