معرفی کتاب قصه عشق: نگرشی تازه به روابط میان زن و مرد اثر رابرت جی. استرنبرگ مترجم مرضیه محمدبکی

قصه عشق: نگرشی تازه به روابط میان زن و مرد

قصه عشق: نگرشی تازه به روابط میان زن و مرد

3.6
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

شابک
9786226153065
تعداد صفحات
280
تاریخ انتشار
1397/10/26

توضیحات

        در طول زندگی گاهی این سؤال پیش می آید که چرا روابط ما با یک فرد خاص ختم به خیر می شود اما در رابطه برقرار کردن با سایر افراد با بن بست مواجه می شویم. نویسنده در این کتاب عشق را همچون یک قصه درنظر می گیرد و می گوید تعریف هر فرد از عشق و قصه عشق متفاوت است، وی با طرح دیدگاه «عشق یک قصه است» به بازروایی قصه سرگذشت های واقعی پرداخته و 25 نوع قصه را بررسی کرده تا مفهوم عشق را به درستی درک کنید و گام هایی مثبت در راستای درک بهتر رابطه تان و بهبود بخشیدن به آن بردارید.
      

یادداشت‌ها

Farideh

Farideh

3 روز پیش

          بر مبنای این کتاب روابط ما بر اساس داستان های عشقی شکل میگیره که هرکدوم ما تو ذهنمون داریم و موفقترین رابطه حالتیه که داستان های عشق دو طرف درگیر در رابطه به هم شبیه باشه. استرنبرگ بیشتر از بیست نوع داستان رو معرفی میکنه و درباره هر کدومشون بحث میکنه. از مزایای هر کدوم و تله هایی که ممکنه تو هر کدوم اتفاق بیوفته میگه. 
من برای اولین بار که فیلم "before sunrise" رو دیدم اونقدر محو شدم که تقریبا بعد اون یکی از پیشنهاداتم به بقیه بود برای فیلم دیدن. جالب بود یکی دو نفر اصلا نتونستن فیلم رو تا اخر نگاه کنن و داستان براشون کشش نداشت. یا مثلا وقتی یکی از دوستام بهم فیلمی رو معرفی کرد که به نظرش زیباترین فیلم درام بود، بعد دیدنش نه تنها احساس وجد و شور و شوق نداشتم که خیلی متعجب بودم که چطور این نوع رابطه با این همه احساس میتونه جالب باشه.
خب خوندن این کتاب خیلی به من شناخت داد. هم اینکه بدونم قصه های عشق زیاده و لزوما اون داستانی که برای من جالبه برای کس دیگه ای جالب نیست. به اینکه روابط خودم رو بهتر بشنام و نقطه ضعف و قوت رابطه هام رو اینبار از نگاه داستانی ببینم. 
ولی بهترین قسمت کتاب جایی بود که یکی از دردناک ترین خاطرات من رو شفاف کرد. جایی که درگیر یه قصه از نوع "بازی" شده بودم و اصلا روحم خبر نداشت. من آدم قصه بازی نبودم و ناخواسته ازم سواستفاده شد. حالا بهتر گذشته رو میفهمم و متوجه شدم به احساساتم اعتماد داشته باشم حتی اگه هیچ کسی احساسات من رو تایید نکنه.
فراموش نکنیم عوامل فرهنگی خیلی تو داستان های ما موثرند. اینکه درگیر ظواهر میشیم، خونه، پول برامون اولویت پیدا میکنه و یا حتی همین قصه بازی که به زبون دیگه میشه سیاست داشتن و تو رابطه به جای صداقت بازی کردنرو ترجیح میده و دخترهایی رو تحسین میکنه که سیاست بالایی دارن و توانایی به دام انداختن پسرا رو دارن. اینا نه لزوما درسته و نه همه باید این چیزا رو یاد بگیرن. این کتاب بهت یادآوری میکنه دنبال داستان خودت باشی و سعی نکنی بیهوده شبیه کسان دیگه ای بشی.
        

0

          در دهه نود شمسی به صورت جدی در مورد ماهیت و چیستی عشق مطالعه می‌کردم. میان جست‌وجوهایم، به کتاب قصه عشق (نگرشی تازه به روابط زن و مرد) برخوردم، اما به خاطر زیر عنوانش (نگرشی تازه ...) از فهرست منابع مطالعه‌ام خط خورد. این موضوع جذابیتی برایم نداشت.
چند پیش، با جمعی از دوستان نو-نویسنده، مشغول جمع‌خوانی کتاب حرکت در مه محمدحسن شهسواری را آغاز کردیم. در میانه‌ی کتاب شهسواری در بخش داستان عشق، ارجاع جدی به این کتاب داده و مدعی شد که در صورت نخواندن این کتاب، کل فصل مربوطه را نمی‌فهمیم. در نتیجه کتاب را تهیه و مطالعه آن را شروع کردم.
کتاب، من را شگفت زده کرد. اساس و پایه کتاب، بر اهمیت «قصه» در ارتباط زن و مرد بود، و برای من، چه چیزی جذاب‌تر از قصه و داستان؟
کتاب شامل سه بخش است. بخش اول، نظریه نویسنده مبتنی بر قصه پایه بودن عشق شرح داده می‌شود و به چند سوال کلیدی پاسخ می‌دهد: چرا ما جذب بعضی افراد می‌شویم و جذب بقیه نمی‌شویم؟ و چرا بعضی افراد برای دیگران جذاب هستند اما برای ما حتی بعضا نفرت انگیزند؟ و از همه چالشی‌تر این که چرا علی رغم رنج کشیدند از افرادی با رفتارهای مشابه، اغلب باز جذب افراد مشابه می‌شویم، گویی طلسم شده‌ایم؟
بخش اول به این سوالات پاسخ می‌دهد و به نظر من، اگر کسی حتی فقط همین بخش را هم بخواند، به آنچه رابرت استرن‌برگ نویسنده‌ی کتاب، در تلاش برای بیانش بوده می‌رسد و به نگرشی جدید در ارتباطش، نه فقط با جنس مخالف، که با کلیه ارتباطات اجتماعی‌اش می‌رسد.
بخش دوم کتاب - که احتمالا مد نظر شهسواری بوده است - با بیست و پنج قصه عشق، که استرن‌برگ از مصاحبه‌هایی که در طول دوران کار و تحقیقاتش انجام داده، استخراج کرده، روبرو می‌شویم. استرن‌برگ این بیست و پنج قصه را در پنج دسته، از لحاظ نگرش کلی دسته بندی کرده است. و برای هر دسته توضیحی مختصر داده و سپس برای هر قصه، نخست توصیفی مختصر و سپس چک لیستی برای تشخیص این نوع قصه ارائه کرده. در ادامه دو مثال را در قالب قصه‌ای کوتاه آورده و پس از آن شیوه تفکر و رفتار افراد درگیر این نوع قصه، نقش‌های متمم قصه و نقاط قوت و ضعف آن قصه را بیان کرده است. 
شما هم مثل من وقتی این بیست و پنج قصه را خواندید حس کنید شاید موارد دیگری هم باشند. استرن‌برگ هم این فکر را تایید می‌کند و معتقد است که تمام قصه‌های عشق به این بیست و پنج قصه خلاصه نمی‌شوند و او و همکارانش فقط موارد زیاد تکرار شده را به نوعی دسته بندی کرده‌اند. اما احتمالا به این قصه‌ها یا ترکیب آنها نزدیک باشند یا چنان نادر باشند که عمومیت نداشته‌اند.
در نهایت در فصل آخر نویسنده به مسائل ضمنی می‌پردازد، موضوعاتی چون چگونگی تشخیص و در صورت تمایل، تغییر قصه خود و مسائلی از این دست.
در نهایت، اگر چه خوانش بخش دوم کتاب، یعنی بیست و پنج قصه برای من هم رنج بود هم لذت، از خواندن این کتاب خوشحالم. به ویژه بخش اول که نوعی نگرش تازه برای من در ارتباطم با افراد مختلف (فارغ از جنسیت و هر نوع رابطه‌ای) ایجاد کرد.
اگر داستان/رمان نویس هستند، یا اگر همیشه برای شما سوال است که چرا در روابطتان، چه روابط عاشقانه، چه دوستانه، چه خانوادگی، چه حتی حرفه‌ای و اجتماعی با افراد خاصی هماهنگ و با بقیه در تعارض یا ناهماهنگی هستید، این کتاب احتمالا کمک زیادی به شما کند.
این کتاب توسط ناشران مختلف و با ترجمه‌های متفاوت در ایران به چاپ رسیده است. من ترجمه‌ی علی‌اصغر بهرامی از نشر جوانه‌ رشد را تهیه و مطالعه کردم که ترجمه‌ی قابل قبول و فهمی بود.
        

3