جاسوسی که سقوط کرد عمومیزندگینامه و سفرنامه جاسوسی که سقوط کرد آرون برگمان و 1 نفر دیگر 3.8 14 نفر | 5 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 18 خواهم خواند 11 خرید از کتابفروشیها ناشر ماهی شابک 9789642093809 تعداد صفحات 124 تاریخ انتشار 1400/7/1 توضیحات کتاب جاسوسی که سقوط کرد، نویسنده آرون برگمان. لیستهای مرتبط به جاسوسی که سقوط کرد محمدرضا 1403/3/15 ۱۴۰۳ 6 کتاب تا خدا چی بخواد 0 2 سید محمد حسین خلیلی 1403/2/20 نبرد سایهها (کتابهای جاسوسی) 50 کتاب اگر به جهان جاسوسی و عملیاتهای مخفی علاقهمند هستید، این لیست شامل کتابهایی با داستانهای واقعی از جهان سایههاست 0 7 یادداشتها محبوبترین جدید ترین آگاهی نو 1401/2/19 آرون برِگمن در دسامبر ۲۰۰۲ پرده از راز بلندپایهترین جاسوس اسرائیل و چهبسا مهمترین جاسوس در تاریخ جاسوسی مدرن، یعنی اشرف مروان - داماد جمال عبدالناصر- برداشت و جالب اینکه بعد از این افشاگری به یکی از دوستان اشرف مروان و محرم اسرار او تبدیل شد، اما چند سال بعد اشرف مروان به شکل مرموزی درگذشت. برگمن در کتاب جاسوسی که سقوط کرد سرگذشت مروان و این که چگونه تبدیل به جاسوس موساد شد را روایت کرده است. نکتهی جالب این که این مروان بوده که در ژوئیهی ۱۹۷۰ و در لندن با گرفتن شمارهی سفارت اسرائیل پیشنهاد همکاری با موساد را مطرح میکند. دوماهنامهی آگاهی نو، ویژهنامهی نقد و بررسی کتاب: «کتابنامه؛ در نقد و بررسی آثار، جلد یک»، شمارهی پیاپی 05، پاییز 1400. 0 1 زهرا کاردانی 1401/8/4 پیشنهاد میکنم بعد از خوندنش حتما فیلم The Angel رو ببینید. 0 1 مهدی منزوی 1403/7/19 "جاسوسی که سقوط کرد" اثر "آرون برگمان" ترجمه "مهدی نوری" یک کتاب جمع و جور درباره "اشرف مروان" داماد جمال عبدالناصر که در اواخر عمر متهم به جاسوسی برای اسرائیل شد و در نهایت با سقوط از بالکن یک ساختمان پنج طبقه در لندن خودکشی کرد یا کشته شد! نویسنده این کتاب یک مورخ یهودی است که حین تحقیقاتش متوجه میشه که اشرف در زمان جنگ اسرائیل با اعراب برای موساد جاسوسی میکرده و این مطلب رو در سال ۲۰۰۲ به چاپ میرسونه. بعد از اون اشرف که در لندن زندگی میکرده باهاش تماس میگیره و ملاقاتهایی صورت میگیره و جزئیات بیشتری رو مطرح میکنه تا اینکه پنج سال بعد یعنی ۲۰۰۷ خبر مرگش منتشر میشه درحالیکه با نویسنده قرار ملاقات هم داشته! البته مصری ها او رو جاسوس خودشون در بین اسرائیلها قلمداد میکنن که باعث گمراهی اونها میشده ولی هرچه که بوده جاسوس ها سرنوشت جالبی نخواهند داشت! این روزها که صحبت از حضور جاسوسان موساد در حزب الله لبنان و ترور سید حسن نصرالله میشه، بد نیست این کتاب رو دوباره مروری بکنیم تا ببینیم موساد چقدر در این زمینه متبحر هست و چقدر قدرت نفوذ دارن حتی اگر در اتاق جنگ مصر و دست راست انور سادات باشی! اشرف مروان متولد ۱۹۴۴ در قاهره و از یک خانواده طبقه متوسط ارتشی بود. مدرک مهندسی شیمی خود رو در سال ۱۹۶۵ گرفت و با مُنا سومین و زیباترین دختر عبدالناصر آشنا شد. پدر دختر با ازدواج مخالف بود چون گزارش اطلاعات درباره مروان خوشایند نبود و اون رو عیاش توصیف کرده بودن ولی مُنا اینقدر یکدندگی و پافشاری کرد که پدر با اکراه پذیرفت و در سال ۱۹۶۶ عروسی کردند. مروان بدستور پدرزن در اداره اطلاعات مشغول بکار شد و دائم تحت نظر بود. یکسال بعد از عروسی جنگ شش روزه و فاجعه ۱۹۶۷ رخ داد. مروان و مُنا تصمیم گرفتند به لندن کوچ کنند. مروان در سفارت مصر کار میکرد و حقوق اندکی میگرفت ولی مروان جاه طلب بود و دنبال ثروت میگشت. مروان با همسر یکی از شیوخ کویت آشنا شد و از او پول میگرفت و صرف قمار میکرد. ناصر متوجه شد و زود اون ها رو به قاهره برگرداند و از مروان خواست دخترش را طلاق دهد و پولهای زن کویتی رو بازگرداند ولی باز هم مُنا اصرار کرد و خشم پدر رو فرونشاند و قرار شد مروان به سر کار قبلی در اطلاعات بازگرده! مروان در لندن اقدام به ادامه تحصیل کرده بود و به همین بهانه و برای دادن امتحانات اجازه سفر به لندن گرفت. در سال ۱۹۷۰ از یک باجه تلفن در لندن با سفارت اسرائیل تماس گرفت و بعد از معرفی خودش اعلام کرد حاضر هست با اونها همکاری کنه ولی سفارت حرفهاش رو جدی نگرفت و موضوع مختومه شد. دو ماه بعد جمال عبدالناصر براثر سکته قلبی در ۵۲ سالگی درگذشت و انور سادات معاون ناصر که به سبب تبار سودانی اش لقب میمون سیاه را داشت، به جای ناصر نشست و بخت مروان هم باز شد. سادات نیاز داشت برای مستحکم جایگاهش ارتباطش را با خانواده ناصر قوی تر کنه و مروان هم اسناد گاوصندوق شخصی ناصر رو بدست سادات رسوند تا دوست و دشمنش رو بهتر بشناسه و سالهای اولیه ریاست جمهوریش رو بسلامت بگذرونه. مروان دوباره به لندن رفت و دوباره بختش رو آزمود و به سفارت اسرائیل زنگ زد و شماره تماسش رو هم برخلاف دفعه اول به اونها داد! مسولین سفارت مراتب رو به دو مامور ارشد موساد که به لندن اومده بودند اطلاع دادند و اونها هم حیرت کردند و قضیه رو سفت چسبیدن. دو تا مامور سفر برگشتشون رو لغو کردن تا در لندن بمونن و مروان رو ببینن. خلاصه ملاقات حضوری انجام شد و مروان برای شروع اطلاعاتی از ارتش مصر رو براشون از روی مدارک خوند و پاکتی هم تحویلشون داد. اونها پاکت رو در سفارت اسرائیل بازکردند و بهم گفتن:" هزار سال ممکن است چنین اطلاعاتی، آن هم از چنین منبعی، به دست آدم برسد!" فرداش ریاست موساد جلسه ای ترتیب داد تا درباره مروان مشورت کنند. و به این نتیجه رسیدند که مروان نمیتواند جاسوس دوجانبه باشه به سه دلیل: هدایت جاسوس دوجانبه در توان سازمان اطلاعات مصر نیست، جا زدن داماد ناصر و معاون سادات بعنوان جاسوس کار بسیار خطرناکی است، ارائه اطلاعاتی با جنین اهمیتی در دیدار اول از سوی دستگاه امنیتی مصر محال است. فقط مشکل اسرائیلیها در فهمیدن انگیزه مروان از این کار بود. در نهایت اجازه استخدام صادر شد و قرار شد مستقیما زیر نظر رئیس موساد کار کند و نام مستعار "فرشته" رو براش در نظر گرفتند! مهمترین خدمت مروان به اسرائیل هشدار برای حمله همه جانبه مصر و سوریه به اسرائیل در سال ۱۹۷۳ و در روز یوم کیپور بود که توسط ملک حسین پادشاه اردن به اطلاع اسرائیل رسید. مابقی کتاب درباره جزئیات این جریان و چگونگی تحقیق نویسنده درباره منبع اطلاعاتی سلطان حسین هست که منجر به پیدا کردن سرنخ درباره اشرف مروان میشود. ۱۱۱ صفحه #جاسوسی_که_سقوط_کرد 0 0 Mohammad Sadeq Alizadeh 1401/7/14 آقا و خانمی که شما باشید در پنجشنبهٔ ماضی گرد هم آمدیم در #گروه_کتابخوانی_الف به قصد گفتن و شنفتن از #جاسوسی_که_سقوط_کرد از #نشر_ماهی. در جمع حضراتی که حضور داشتند عارض شدم که گمان بر آن دارم که انتشار چنین اثری ادامهٔ همان پروژه رسانههای اسرائیلیست در جهت بیعصمت کردن #اشرف_مروان مادر مُرده و بُردنش سر چوب. چرا؟! از جهتِ رودست اساسی که به #موساد و اعوان و انصار زده. حالا هم دستگاه روایتسازی جهود به #آرون_برگمان روی آورده تا اقل قضیه، مروان را از یک #جاسوس مصری که موساد را تا لب چشمه برده و تشنه برگردانده تنزل دهد به یک #جاسوس دوجانبه که هرچند سر در توبره موساد داشته و اما از آخور سازمان اطلاعات #مصر هم بینصیب نبوده. دو دیگر آنکه روایت ﷼کتاب به شدت مقطع و تکه تکه است. از من میشنوید دلیلش آن است که حضرات موساد حتی در فقره متن نهایی کتاب هم نظر داده و احتمالا برخی مقاطع را مناسب انتشار ندانسته کشیدهاند بیرون. در نهایت هم آنکه این اثر در راستای همان مدل رسانهای موساد است که پیش از این با چهرههایی مانند #رونین_برگمن پیش برده. اینکه رسما چیزی را به عهده نگیری اما به کمک مورخان و روزنامهنگاران و ژورنالیستهایی که تا دسته توی سازمانهای اطلاعاتی اسرائیلی هستند، روایت خودت را قطرهچکانی و غیررسمی بپاشی توی رسانه و افکار عمومی. باشد که سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم یاد بگیرند. در فقره برخوردهای رسانهای موساد حرف زیاد دارم. بماند به بهانههایی به وقتش. 0 0 سید عرفان 1403/5/23 اشرف مروان یک جاسوس ظاهرا مبتدی اما باطناً تمام عیار ترجمه ی کتاب بسیار روان و جذاب بود یه کتاب کاملا مستند و دقیق که فوق العاده روایت شده بود دوست دارم نظرمو راجع به دوجانبه بودن مروان بگم... قطعا اتفاقاتی شبیه به این داستان که جماعت قلیلی راجع بهش اطلاعات دارند و قفل سکوت به دهانشون زدند رو فقط با شواهد موجود میشه به نتیجه رسوند ... با توجه به این مطالب و مستندات نویسنده اشرف هم جاسوس موساد به طور مطلق بوده و هم جاسوس دوجانبه ای که بهش میگن قهرمان مصر حالا چطوری؟؟! ؟ کافیه زمان رو به دو قسمت تقسیم کنیم 1 جاسوس مطلق موساد 2 جاسوس سادات سبب این اتفاق هم وجدان و وطن پرستی (شاید 5 درصد که ناگهان جرقه زده باشه) اشرف مروان بود بدون وقفه کتاب رو تموم کردم... خوش به حالم 0 0