پوکه باز عمومیداستانایران پوکه باز کورش اسدی 4.0 4 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 9 خواهم خواند 7 خرید از کتابفروشیها ناشر نیماژ شابک 9786003670945 تعداد صفحات 112 تاریخ انتشار 1396/5/7 توضیحات کتاب پوکه باز، نویسنده کورش اسدی. دهه 2010 میلادی ادبیات ایران داستان کوتاه ادبیات معاصر یادداشتها محبوبترین جدید ترین ماهنامهی شهر کتاب 1401/3/4 از کورش اسدی بعد از مجموعه داستان باغ ملی سالها بود که کار تازهای به چاپ نرسیده بود تا این که سال قبل نشر نیماژ مجموعهداستان تازهای از او با عنوان گنبد کبود منتشر کرد. نشر نیماژ همچنین مجموعهداستان پوکهباز را نیز از کورش اسدی منتشر کرده است. پوکهباز نخستین مجموعهداستان اسدی بود و اولین بار در مجموعه کتابهای شهرزاد که در نشر آگه و به انتخاب هوشنگ گلشیری به چاپ میرسید، منتشر شد. ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال ۱۳۹۵. 0 1 فاطمهالسادات شهروش 1402/9/3 مجموعهای از داستانهای کوتاه با گریزی به جنگ و بازماندههایش. بسیاری از داستانها گنگ هستند و باید چندین بار خواند تا فهمید. در کل مورد پسند من نبود و ناامیدی در آن موج میزد. مشخص است که نویسندهای با این ذهنیت باید هم خودکشی کند 0 3 سعید بیگی 1403/4/13 کتاب در 112 صفحه در سال 1394 و در نشر نیماژ به چاپ رسیده است. این کتاب مجموعهای از ده داستان کوتاه با نامهای: «منزل خاک، برزخ، پس از انفجار، خوابهای جنوبی، خنجر، گردنبند، باز غروب شد، گورستان، خیشخانه، پوکهباز» است که در سال 1378 برندۀ جایزۀ نویسندگان و منتقدان مطبوعات شده است. این مجموعه داستان نیز چون دیگر آثار اسدی، فضایی تاریک، غم زده، ظلمانی، بارانی، سرد، تیره، ناآشنا، ترسناک و به دور از آرامش و آسایش دارد و انسانها در کمترین و کوچکترین و سادهترین ارتباطاتشان دچار مشکل هستند و توانایی برقراری یک ارتباط ساده را هم با اطرافیان و دیگران ندارند. آدمهای این داستان گرفتار انواع بیماری، گرفتاری و دردسر، مشکلات بیامان، فقر و بیپولی، زندگی در رویا و خیالات، فرار از زندگی عادی و پناه بردن به اوهام و دنیای خیال، برای به دست آوردن لختی آرامش هستند. این مجموعه داستان نیز تنهایی و غربت انسان امروز را روایت میکند که با وجود داشتن همسر و فرزند و خانه و خانواده، خانواده آن چنان که باید و شاید نمیتواند نقش حمایتی برای افرادش داشته باشد و در سختیها و ناملایمات از آنان حمایت کند. آدمهای این داستانها یا نمیتوانند یا نمیخواهند که وظایف سادۀ خویش را در برابر خانواده، اطرافیان و جامعه انجام دهند و گرفتار نوعی سردرگمیاند که موقعیت خود را در ارتباطات انسانی درک نمیکنند و همواره سرگردانند و به دنبال راه چاره برای فرار از این گردونۀ چرخانِ زندگیِ ـ به قول خودشان نکبتی ـ میگردند. در این کتاب بعضی استعارات و کنایات هستند که درکشان کمی دشوارتر از آثار دیگر نویسندگان است و طبعا اثر کمی سختخوان میشود. 0 10 آرش میراحمدیان 1403/3/10 احساس میکنم چندتا از بهترین داستانهای زندگیم رو پشت هم خوندم (و خوشحالم که دوتا مجموعه داستان و یه رمان دیگه از کوروش اسدی هنوز هستن که نخوندمشون) داستان «خوابهای جنوبی» فوقالعاده بود. نویسنده اینقدر خوب درباره موضوعهای مهم صحبت کرده که نه شعاری شدن و نه اهمیتشون رو از دست دادن. دقیقاً عادیترین حالتی که شاید هرروز باهاشون سر و کار داریم و وقتی اینطوری خوندمشون خیلی لذت بردم. 0 0