معرفی کتاب فهم فلسفه: اندیشه معاصر اثر جون آ پرایس مترجم رضا علیزاده کتابعمومیفلسفه فهم فلسفه: اندیشه معاصر جون آ پرایس و 1 نفر دیگر 3.5 3 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 10 خواهم خواند 11 ناشر روزنه شابک 9789643343378 تعداد صفحات 256 تاریخ انتشار 1395/6/16 توضیحات کتاب فهم فلسفه: اندیشه معاصر، نویسنده جون آ پرایس. لیستهای مرتبط به فهم فلسفه: اندیشه معاصر Mary 1404/3/31 - 15:49 ⚫ سیر مطالعاتی آشنایی با فلسفه غرب 32 کتاب (سطح سوم) 0 3 گگاب 1403/7/1 - 13:15 کتاب برای پاییز 🍂 15 کتاب بخوان و بخوان و بخوان 7 9 یادداشتها محبوبترین جدیدترین بهارفلاح🌺⭐ 4 روز پیش ⚪📖این کتاب نوشتهی خانم جونآ پرایس ،استاد فلسفه ونویسنده آمریکایی🇺🇸سومین کتاب از مجموعهی ۳جلدی فهم فلسفه تحت عنوان«اندیشه معاصر »هستش که در۷ فصل به بررسی و معرفی فیلسوفان سود باور ،فردیت، فلسفهی فرایند وتحلیلی، پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم میپردازه 💬در انقلاب صنعتی که اواسط قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود تغییرات چشمگیری در زمینه فناوری،سیاست و فرهنگ به وجود آورد که تقریباً همه وجوه زندگی روزمره و از جمله اندیشه فلسفی زمان تحت تاثیر این دگرگونیها قرار گرفت تا پیش از انقلاب صنعتی اکثر جمعیت دنیا روستایی بودن اما در اواسط قرن نوزدهم بیش از نیمی از مردم کشورهای صنعتی در شهر🏘 زندگی میکردن انقلاب طبقه جدیدی از کارگران تهی دست به وجود آورده بود که مجبور به زندگی در زاغههای اجارهای پرجمعیت در اطراف کارخانهها بودن رشد صنعت و افزایش جمعیت شهرها مشکلاتی برای بعضی از افراد که مالک زمین بودن به وجود آورد. 💬مثلا اگر قرار بود جادهای ساخته بشه وزمینی سرراه بودومالک این زمین کشاورزی دوست نداشت که زمینش رو واگذار کنه جامعه اون مالک رو مجبور به ترک زمین وفروش اون میکرد به قیمتی که خودش معقول تشخیص میداد 📝اینجا دو اصل را در کار میبینیم اولین اونها اصل حقوق فردیه ( حق مالک زمین برای گرفتن غرامت عادلانه زمین خود) که باید محفوظ باشه واما اصل دوم که خیر اکثریت بر خیر فرد اولویت داره. همین فلسفه سود باورانه: «خوشبختی برای بیشتر مردم» تاسف آوره که مزرعه داران خونه🏠 و زمین خود را از دست میدن اما به نظر سودباوران خیر اکثریت بر خیر تک تک افراد ارجحیت داره 💬ازجمله فیلسوفان سودباور «جرمی بنتام»بود،سودباوران بیش از ۱۰۰ سال انگلستان🏴 رو زیر نفوذ خود داشتن چون فیلسوفان سودباور در اعتقادشون به اینکه مردم باید در پی لذت و خوشبختی باشن بسیار واقعبین و عملگرا بودن با این حال به زودی نوعی فلسفه «سودآوریستیز» بر اساس فردیت و نه اجتماع در کل آن شکل گرفت این فلسفه با تکیه بر فردیت با عقیده سودباورانه خوشبختی برای تودهها مخالف بود این فیلسوفان که «فردباور» نامیده میشدن همچنین دیدگاه سودباورانه را که میگفت لذات پایه ارزشهای اخلاقیست رد میکردن. 💬«سورن کیبرکه گور»و «فردریش نیچه» دو تن از فیلسوفان فردباور مهم بودن، از نظر اونا لازم بود که فلسفه راه جدیدی رو در پیش بگیره (راه فردیت) اونها تاکید میکردن که افراد در برگزیدن مسیر خود آزادن، اصرار داشتن که انسان مثل جانوران و گیاهان، طبیعت تثبیت شده نداره و اعتقاد داشتن که ما مختاریم اون چیزی رو که میخواهیم باشیم خلق کنیم هرچند پس از اونها فیلسوفان نگاه عمیقتری به ارزش زندگی انسان و اهمیت تصمیمهای فردی انداختن توجه اونها به طبیعت افراد بود توجه به نگرانیهای ما احساس گناه و نیروی ما و کوششهای ما برای آزادی تا خود راستین رو پیدا کنیم، 💬به این صورت فلسفه عملگرای قرن بیستم معروف به «پراگماتیسم »متولد شد پراگماتیسم فلسفهای اختصاصاً آمریکایی🇺🇸بود که در پایان قرن نوزدهم نمایان شد پراگماتیسم بر اینه که عقاید تنها وقتی مفیدن که بشه اونها رو عملی کرد،فیلسوفان پراگماتیسم همه تفکراتی که ارزش عملی نداشتن روکنار گذاشتن دو تن از پیشروان این عصر جدید اندیشه عملی «ویلیام جیمز»و«جان دیوئی» بودن که اولی فلسفه جدید رو باب کرد و به روانشناسی و دین علاقمند بود و دومی پای اون رو به مدارس آمریکایی باز کرد و بر روی مطالعات اخلاقی و اجتماعی تمرکز میکرد 📝پراگماتیستها بر خلاف یونانیان باستان و مشخصا سقراط و افلاطون به وجود حقیقت لایتغیر مطلق که در مورد همه و در همه جا و همه زمانها کاربرد داشته باشه اعتقادی نداشتن،گرچه این دو هر دو پراگماتیسم بودن ولی تاثیرهای متفاوتی داشتن جیمز با ترکیب فلسفه و روانشناسی نفوذ بسزایی در فیلسوف مهم فرانسوی «هانریبرگسون» و اگزیستانسیالیسم (جنبش فلسفی که پس از جنگ جهانی دوم پرآوازه شد) به جا گذاشت نفوذ دیویی در مقام اصلاحگر تعلیم و تربیت هنوز هم در مدارس آمریکا احساس میشه اندیشه او بر«آلفرد نورت وایتهد» فیلسوف متولد انگلیس که میخواست فلسفهاش کارکردی اجتماعی داشته باشه، اثر گذاشت. 💬برگسون و وایتهد با هم نظام اندیشهی جدیدی رو معروف به فلسفه فرایند ارائه دادن. اونها با مطالعه آثار «داروین» شیفته نظریه تکامل از طریق انتخاب طبیعی شدن با این حال اون دوتا با داروین موافق نبودن که فرایند حیات نتیجه رخدادی تصادفیه،از نظر اونها هیچ بخشی از جهان ایستا نیست و هیچ بخشی نمیتونه به کلی مستقل از سایر بخشها و به خودی خود کارکنه 💬 همه فیلسوفها در طی قرنها پرسشهایی مانند من کیستم آیا خدایی وجود داره و.... مطرح میکردند و پاسخهایی به این پرسشها یدادند که زیربنای نظامهای بزرگ فلسفی غرب شد. با این حال جنبشی به نام فلسفه تحلیلی در جهان غرب شکل گرفت که این نظامهای عریض و طویل اندیشه رو رد میکرد. 💬فیلسوفان تحلیلی به فیلسوفانی که به مردم میگفتن چگونه باید رفتار کرد یا بدتر از اون فیلسوفانی که در مورد طبیعت انسان نظر میدادن به دیده تمسخر نگاه میکردن در نظر این متفکران تنها وظیفه فلسفه روشن کردن معنای زبانه. اونها معتقد بودند هیچکس نباید در توضیح چیزی بکوشه که زبان نمیتونه به روشنی بیان کنه.فیلسوفان تحلیلی میخواستن فلسفه رو محدود به تحلیل زبان کنن اونها همچنین از رابطه میان جهان تجربه روزمره و جهان طبیعی به خوبی آگاه بودن اما گمان میکردن که میشه این معما رو با تحلیل منطقی و موشکافانه زبان حل کرد. 💬نویسنده پس از بیان مختصری از فلسفۀ تحلیلی زیرسایهی نظریات برتراند راسل و لودویگ ویتگنشتاین،به سراغ توضیح پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر میره. پدیدارشناسان با چنین دیدگاههای محدودی از زبان مخالف بودن و مسیر فلسفی متفاوتی رو در پیش گرفتن هر قدر که فیلسوفان تحلیلی کار خود رو بر روی شفاف کردن هرج و مرج زبان و اندیشه مبهم،از اون دست که در ماورالطبیعه رایجه، متمرکز کرده بودن پدیدارشناسان عملاً زبان پیچیده و انتزاعی رو تشویق میکردن 💬پس از اونها اگزیستانسیالیسم در پاریس و پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد اونها بر این اعتقاد بودند که ما ذات خود را از طریق آزادی انتخاب و مسئولیت اخلاقی خلق میکنیم در مقام انسان ما از آزادی تصمیم گیری برخورداریم که چگونه زندگی کنیم.در نهایت کتاب با بیان توضیحات مختصری از آلبرکامو و ژان پل سارتر و سیمون دوبوار دربارۀ اگزیستانسیالیسم به پایان میرسه. ✔️تجربه جالبی بود خوندن این مجموعه، فیلسوفان اندیشه معاصر ازباقی سختتر بودن،برای آشنایی مقدماتی با فلسفه مجموعه خوبی بود درکل 11 59