معرفی کتاب جان پدر کجاستی؟ اثر احسان محمدی

جان پدر کجاستی؟

جان پدر کجاستی؟

احسان محمدی و 1 نفر دیگر
3.5
2 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

2

شابک
9786004414272
تعداد صفحات
156
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

کتاب جان پدر کجاستی؟، نویسنده احسان محمدی.

یادداشت‌ها

محمد

محمد

1404/1/20

          ما غالبا مرگ رو برای همسایه میدونیم  مگر کسی که عزیزی از دست داده باشه که تا یه مدت یاد مرگ بر روزمرگیش غالب باشه. حدود یک سالی میشه در همین نزدیکی ما بیش از پنجاه هزار انسان کشته شدن و درک ما صرفا از کشته شدن غیر نظامی ها، یک سوگ احساسی ناشی از تصاویریه که دل هر آدمیزادی در رنج فرو میبره اما واقعیت اینه ما هیچ درکی، هیچ درکی، و هیچ درکی از اونها نداریم. نه تنها مردم غزه که هرجایی که ناامنی بر منطقه غالبه درک زیست اون مردم برای ما که در سایه امنیت هستیم، سخته. درکی از اینکه یک پدر با چه رویایی فرزند دار میشه، بزرگش میکنه، مدرسه و دانشگاه میفرسته و نهایتا با جنازه ای پر خون و چند نفری که برای خوندن نماز میت ایستادن مواجهه میشه، سخته و حتی غیرقابل درکه. ما نیاز داریم برای همدردی، به نزدیک شدن به آنچه در واقعیت اتفاق میفته. به اون چیزی که یک پدر افغانستان یا اهل غزه در سوگ فرزندش تجربه میکنه. کتاب جان پدر کجاستی روایت یکی از همین لحظات در اطراف کشور ماست. روایت هایی از حادثه تروریستی دانشگاه کابل در سال 1399. عنوان کتاب روایت پدریه که بعد از 252 بار تماس با فرزندش در دانشگاه کابل برایش نوشت: "جان پدر کجاستی؟

اولین کتاب 1404
        

1

          تلخ. تلخ. تلخ. ارزش این کتاب برای من چهار از پنج ستاره بود‌. یکی اینکه لحن و لهجه افغانی در دیالوگ‌ها نقریبا حفظ شده بود. به‌خوبی احساسات را درگیر می‌کرد. زاویه دید چندگانه به اتفاق، حادثه را ملموس‌تر می‌کرد. روایت سوم را که می‌خواندی، احساس می‌کردی با روایت اول شبیه شده‌. خصوصاً روایت پدرانه. حرف‌ها تکراری، اتفاقات مشابه. البته از دردناکی حادثه کم نمی‌کرد.

و اما حادثه؛ بعضی وقت‌ها به افغان‌هایی که توی شهر و کشور ما زندگی می‌کنند، حق می‌دهم. من هم جای آن‌ها بودم ناامنی را قانونی یا قاچاق پشت سر می‌گذاشتم. مهم نبود در کشور دیگر چطور من را خطاب می‌کنند یا اصلا نگاه می‌کنند. حداقل آرامش و امنیت دارم. کمی هم زخم زبان را تحمل می‌کنم.
من قبلا درباره چهارپنج کتاب خوانده‌ام. کورسرخی، وطن‌دار، در پایتخت فراموشی و جانستان کابلستان؛ از آخر به اول نوشتم. هنوز جانستان کابلستان برایم خاطره‌انگیر است، به وطن‌دار نقد دارم، از «در پایتخت فراموشی» فقط احمدشاه‌مسعود را به یاد دارم و از کورسرخی روایت‌های گزنده‌ی جان. و جان پدرکجاستی؟؛ روایت‌های پدرانه‌اش می‌سوزاند.
        

4