یادداشت محمد

محمد

محمد

1404/1/20

        ما غالبا مرگ رو برای همسایه میدونیم  مگر کسی که عزیزی از دست داده باشه که تا یه مدت یاد مرگ بر روزمرگیش غالب باشه. حدود یک سالی میشه در همین نزدیکی ما بیش از پنجاه هزار انسان کشته شدن و درک ما صرفا از کشته شدن غیر نظامی ها، یک سوگ احساسی ناشی از تصاویریه که دل هر آدمیزادی در رنج فرو میبره اما واقعیت اینه ما هیچ درکی، هیچ درکی، و هیچ درکی از اونها نداریم. نه تنها مردم غزه که هرجایی که ناامنی بر منطقه غالبه درک زیست اون مردم برای ما که در سایه امنیت هستیم، سخته. درکی از اینکه یک پدر با چه رویایی فرزند دار میشه، بزرگش میکنه، مدرسه و دانشگاه میفرسته و نهایتا با جنازه ای پر خون و چند نفری که برای خوندن نماز میت ایستادن مواجهه میشه، سخته و حتی غیرقابل درکه. ما نیاز داریم برای همدردی، به نزدیک شدن به آنچه در واقعیت اتفاق میفته. به اون چیزی که یک پدر افغانستان یا اهل غزه در سوگ فرزندش تجربه میکنه. کتاب جان پدر کجاستی روایت یکی از همین لحظات در اطراف کشور ماست. روایت هایی از حادثه تروریستی دانشگاه کابل در سال 1399. عنوان کتاب روایت پدریه که بعد از 252 بار تماس با فرزندش در دانشگاه کابل برایش نوشت: "جان پدر کجاستی؟

اولین کتاب 1404
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.