معرفی کتاب مردی که می خواست پرتره نیستی را بکشد 2 اثر هاروکی موراکامی مترجم اسدالله حقانی

مردی که می خواست پرتره نیستی را بکشد 2

مردی که می خواست پرتره نیستی را بکشد 2

هاروکی موراکامی و 1 نفر دیگر
4.0
7 نفر |
1 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

12

شابک
9786004056564
تعداد صفحات
509
تاریخ انتشار
1400/1/1

توضیحات

        تازه ترین جاده در جهان بی انتها و حیرت انگیز هاروکی موراکامی، با این جدیدترین رمانش گشوده شده است. جاده ای که رو به بی نهایتی باز می شود که در هر قدمش نشانه ای و راهنمایی و البته راهزن و فریبکاری هست که شخصیت داستان، و همراه با او خواننده نیز، باید برای یافتن مسیر به آنها توجه کند. هر کوچک ترین شئ یا حتی مفهوم و نمادی در این رمان معنایی دارد و هیچ تکه ای از این پازل غول پیکر اعجاب آور را نمی توان حذف یا جابجا کرد. مردی که می خواست پرتره نیستی را بکشد نمایشی از استادی و زبر دستی موراکامی است در روایت عشق و تنهایی، جنگ و هنر و البته ادای احترامی خالصانه به گتسبی بزرگ.
      

یادداشت‌ها

sara

sara

2 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ساعت یک و پانزده دقیقه‌ی نیمه شب، این کتاب رو تمام کردم.
.
.
 من یکی از طرفدار های موراکامی هستم و بیشتر آثارش رو خوندم و این کتاب هم مثل همیشه بهم خیلی چسبید اما فقط به دوستداران موراکامی پیشنهاد میکنم.
.
.
راوی داستان، یک نقاش پرتره‌ است که پس از جدایی از همسرش تصمیم می‌گیرد از شهر دور شود و به خانه‌ای در کوهستان نقل مکان کند؛ خانه‌ای که متعلق به پدرِ یکی از دوستانش است: یک نقاش مشهور سبک نیهونگا. در این خانه، او تابلویی رازآلود به نام کشتن کومانداتور را در اتاق زیرشیروانی پیدا می‌کند؛ تابلویی که به‌نظر می‌رسد تصویری از یک صحنه‌ خیالی با بار نمادین قوی است. با پیدا شدن این تابلو، وقایعی وهم‌انگیز و غیرمنتظره در زندگی‌اش آغاز می‌شود؛ ملاقات با مردی مرموز، شنیدن صدای ناقوس از دل کوه، و حضور "ایده"‌هایی که انگار جان دارند
.
.
این کتاب رو خیلی دوست داشتم. کتابی طولانی (۱۰۱۵ صفحه) پر از موسیقی، نقاشی، رئالیسم جادویی و قهرمان داستانی که مثل همه‌ی قهرمان های موراکامی آدمی خونسرد و تنهاست. آدمی که در خلال داستان بخشی از خودش رو پیدا میکنه و به ما هم کمک میکنه عمیق تر به مسائل بپردازیم و افکار جدیدی بهمون هدیه میده
اگه موراکامی خونده باشید میدونید که همیشه در کتاب ها از تنهایی، یافتن خود، از دست دادن، هویت و... زیاد حرف به میان میاد. در واقع، در بیشتر کتاب ما در حال خواندن افکار شخصیت اصلی داستان هستیم که تمام احساسات و تجربه‌های انسانی خودش رو با جزئیات و ریز برسی میکنه و سعی میکنه از رنج تنها ماندن و رها شدن، رهایی پیدا کنه. 
قلم موراکامی توانایی باز کردن روان شخصیت ها رو داره و با نثری شاعرانه و لطیف داستان رو برای ما بازگو میکنه.
من همین پرداختن به احساسات انسانی رو در آثار موراکامی دوست دارم ♡ خیلی زیبا و جذاب توصيف میکنه و گاهی مدل فکری من هم تغییر میکنه و سعی میکنم با دقت بیشتری فکر کنم و از مسائل سرسری نگذرم. خلاصه، این کتاب خیلی موراکامی‌ای بود و لذت بردم :) البته اگه از توصیفات زیاد و خواندن افکار پیچیده شخصیت اصلی و بحث های فلسفی لذت نمی‌برید و دنبال موسیقی و پیوند های عمیق بین شخصیت ها نیستید این کتاب رو بهتون توصیه نمیکنم چون خواندنش حوصله میخواد♡
        

0