معرفی کتاب افسوس برای نرگس های افغانستان (سفر به نیمروز، کابل، دره پنجشیر و هرات) اثر ژیلا بنی یعقوب

افسوس برای نرگس های افغانستان (سفر به نیمروز، کابل، دره پنجشیر و هرات)

افسوس برای نرگس های افغانستان (سفر به نیمروز، کابل، دره پنجشیر و هرات)

3.5
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

3

ناشر
کویر
شابک
9789642141050
تعداد صفحات
312
تاریخ انتشار
1398/10/16

توضیحات

        فروزان،دختری جوان اهل پل خمری در کنار شیر محمد  پسری جوان از اهالی همان شهر برنامه ای به نام جوانان  را در تلویزیون اجرا می کرد. چند نفر ازطالبان یک روز شیر محمد را در مسیر بازگشت از تلویزیون ربوده،نورد شکنجه و آزار قرار داده وقبل از اینکه آزادش کنند،به او هشداری جدی دادند:« اگر دوباره با یک دختر جوان برنامه اجرا کنی،فتو را می کشیم. غیرت ما اجازه نمی دهد  که تو با یک دختر برنامه اجرا کنی،آن هم دختری که از طایفه ماست.این خلاف اعتقاد و فرهنگ ماست.»آنها به رییس تلویزیون بغلان نیز اخطار دادند که اگر بار دیگر دخترو پسر  در کنار هم به اجرای برنامه بپردازند او را خواهند کشت.رییس تلویزیون از ترس همین تهدیدها بود که فروزان را از تلویزیون اخراج کرد:«از اینجا برو!خواهش می کنم  برو!جان من در خطر است.» فروزان که انگار باورش نمی شد به همین راحتی کارش را از او بگیرند،گریه کرده و به رییس اش گفته بود :«چرا من را اخراج می کنید؟وضع من در جامعه چه خواهد شد؟شما باید از من حمایت کنید.»خانواده فروزان از ترس آبزو و جانشان تصمیم گرفتند  تصمیم گرفتند برای زندگی به شهر دیگری مهاجرت کنند. پدر فروزان که نظامی بود،گفته بود:« باید از این شهربه جای دیگری برویم،جایی که کسی فروزان را نشناسد.»
      

یادداشت‌ها

          خانم بنی‌یعقوب را پیش از این کتاب نمی‌شناختم و نامش را نیز نشنیده بودم. گویا به‌نام است. به هر رو به ایشان بابت این شش سفر پرمخاطره و گزارش‌های دست‌اولش درود می‌فرستم. بیش از یک سال از سفرم به افغانستان می‌گذرد و خواندن این کتاب، دوباره دردهای ناگفتنی آن سفر را زنده کرد و زخم‌هایش را تازه. همچنین شرح فعالیت‌های خیریه‌ی محسن مخملباف (که خدا مرا ببخشد اما تا پیش از خواندن این کتاب، بدون هیچ دلیلی، در بلک‌لیست ذهنم بود) بسیار شگفت‌زده‌ام کرد. البته پرس و جو کردم و شنیدم حالا سال‌هاست از افغانستان خارج شده اما اگر آن‌چه در این کتاب نوشته حتی بهره‌ای از واقعیت داشته باشد، ما با یک شخصیت جدی و قابل مطالعه مواجهیم. گرچه افغانستان ظاهرا حد اقل صدسال از ما عقب‌تر است اما به نظرم زمان انفسی و سرفصل گرفتاری‌ها و مسائل در ایران و افغانستان به‌شدت شبیه‌اند و نباید فریب تفاوت ظاهر را بخوریم. خواندن این کتاب را به همه‌ی کسانی که به این خاک یا آن خاک (بدون این‌که درباره‌ی تفکیکش مناقشه کنیم) علاقه‌مندند توصیه می‌کنم. چه، قدحی است از جام دردهایی که نگارندگان آن کتاب و این سطور در سفر به افغانستان چشیده‌اند. اگر نمی‌توانید سفر کنید، کتاب که می‌توانید بخوانید، پای حرف انسان‌ها که می‌توانید بنشینید. که کلمه، زمین اندیشه است و تن، زمین روح. ألم تكن أرض الله واسعة فتهاجروا فيها؟
        

1

          قطعا نکته مثبت کتاب که آن را خواندنی و قابل توصیه کرده، جسارت نویسنده و سرک کشیدن چندباره او به کشوری است که معمولا در حوزه ژورنالیسم ما کمتر چنین جراتی دیده می شود، ما ایرانیها با وجود همزیستی طولانی با ملت افغان و قرابت فرهنگی طولانی با مردم کشور همسایه و همزبانمان، خیلی غریبه ایم!
با وجود آغاز گیرا و جذابیت خاص کتاب در بخش های مربوط به پنجشیر و معرفی احمد شاه مسعود  نویسنده در سایر بخش چندان موفق نیست. آخرین یادداشت های این کتاب مربوط به سال 1386 است و چاپ اول آن در سال 1394 بوده بنابر این نویسنده حدود 8 سال فرصت برای بازنویسی یادداشت ها و  اضافه کردن مطالب تکمیلی را داشته است اما....
خواننده گاهی با یک گزارش روزنامه ای طرف است گاهی با یک مصاحبه و گاهی با یک خاطره و همین تشتت منجر به تکرار مطالب یا غفلت از مطالب مهم تر شده است. در واقع طی سیصد صفحه حرف منسجم و جدی از تاریخ و جغرافیای افغانستان به میان نمی آید و همین یعنی اگر پیشتر راجع به افغانستان تحقیق نکرده باشید، نسبت درست و دقیقی بین مطالب کتاب پیدا نخواهید کرد. حتی تا انتهای کتاب هم خواننده نمیتواند به خودی خود نسبت مشخصی میان مجاهدین، طالبان و جمهوری دموکراتیک افغانستان بر قرار کند. حتی توضیحی منسجمی راجع به اقوام افغانستان داده نمی شود در حالی که مکرر به تاریخ سیاسی و مشکلات قومی در افغانستان اشاره شده و مخاطب فقط گیج تر می شود! 
به نظر دغدغه ی اصلی ژیلا بنی یعقوب مسئله زنان و حقوق تضییع شده اشان در افغانستان است ولی به دلیل تشتت سیاق و عدم بازنویسی یادداشت ها حتی همین دغدغه را هم حیف کرده است. گاهی یک مشکل ویک حرف عینا چند بار در کتاب تکرار شده و همین تکرار ها حسابی آزار دهنده است.

پ.ن: بخش مربوط به فعالیت های محسن مخلباف واقعا جالب انگیزناک بود!
پ.ن2: در واقع حق کتاب دو و نیم ستاره بیشتر نیست.
        

0