یادداشت امیرحسین

        قطعا نکته مثبت کتاب که آن را خواندنی و قابل توصیه کرده، جسارت نویسنده و سرک کشیدن چندباره او به کشوری است که معمولا در حوزه ژورنالیسم ما کمتر چنین جراتی دیده می شود، ما ایرانیها با وجود همزیستی طولانی با ملت افغان و قرابت فرهنگی طولانی با مردم کشور همسایه و همزبانمان، خیلی غریبه ایم!
با وجود آغاز گیرا و جذابیت خاص کتاب در بخش های مربوط به پنجشیر و معرفی احمد شاه مسعود  نویسنده در سایر بخش چندان موفق نیست. آخرین یادداشت های این کتاب مربوط به سال 1386 است و چاپ اول آن در سال 1394 بوده بنابر این نویسنده حدود 8 سال فرصت برای بازنویسی یادداشت ها و  اضافه کردن مطالب تکمیلی را داشته است اما....
خواننده گاهی با یک گزارش روزنامه ای طرف است گاهی با یک مصاحبه و گاهی با یک خاطره و همین تشتت منجر به تکرار مطالب یا غفلت از مطالب مهم تر شده است. در واقع طی سیصد صفحه حرف منسجم و جدی از تاریخ و جغرافیای افغانستان به میان نمی آید و همین یعنی اگر پیشتر راجع به افغانستان تحقیق نکرده باشید، نسبت درست و دقیقی بین مطالب کتاب پیدا نخواهید کرد. حتی تا انتهای کتاب هم خواننده نمیتواند به خودی خود نسبت مشخصی میان مجاهدین، طالبان و جمهوری دموکراتیک افغانستان بر قرار کند. حتی توضیحی منسجمی راجع به اقوام افغانستان داده نمی شود در حالی که مکرر به تاریخ سیاسی و مشکلات قومی در افغانستان اشاره شده و مخاطب فقط گیج تر می شود! 
به نظر دغدغه ی اصلی ژیلا بنی یعقوب مسئله زنان و حقوق تضییع شده اشان در افغانستان است ولی به دلیل تشتت سیاق و عدم بازنویسی یادداشت ها حتی همین دغدغه را هم حیف کرده است. گاهی یک مشکل ویک حرف عینا چند بار در کتاب تکرار شده و همین تکرار ها حسابی آزار دهنده است.

پ.ن: بخش مربوط به فعالیت های محسن مخلباف واقعا جالب انگیزناک بود!
پ.ن2: در واقع حق کتاب دو و نیم ستاره بیشتر نیست.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.