معرفی کتاب وقایع ناگوار؛ دهکده ی مردم سنگدل اثر لمونی اسنیکت مترجم حسین قنبری

وقایع ناگوار؛ دهکده ی مردم سنگدل

وقایع ناگوار؛ دهکده ی مردم سنگدل

لمونی اسنیکت و 1 نفر دیگر
4.2
41 نفر |
1 یادداشت
جلد 7

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

103

خواهم خواند

6

شابک
9789648557121
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1384/4/4

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        کتاب مصور حاضر جلد هفتم از مجموعه "وقایع ناگوار "به شمار می رود که برای نوجوانان تدوین یافته است . "یتیمان بولدر یعنی ویولت، کلوس و سانی مشغول صحبت راجع به گزارش اشتباه توی  روزنامه بودند که یک دفعه آقای پو وارد دفتر کارش شد، او به بچه ها گفت که خبر  دردسرهای آن ها همه جا پیچیده است .به همین خاطر دیگر هیچکدام از اقوامشان حاضر  نیستند که سرپرستی آن ها را به عهده بگیرند .اما بالاخره با تلاش های آقای پو محل  جدید زندگی بچه ها مشخص شد .آن ها باید به دهکده ای خارج از شهر می رفتند تا تحت  سرپرستی یک گروه خاص قراربگیرند .همین طور که بچه ها به فهرست نام دهکده ها نگاه  می کردند ناگهان چشمشان به حروف "وی .دی .اف "افتاد این همان عبارتی بود که یکی از سه قلوهای کواگمایر قبل از ربوده شدن توسط کنت الاف به "کلوس "گفته بود و بدین  ترتیب فرصتی فراهم شد تا بچه ها بتوانند از این راز مهم سر در بیاورند ...
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این جلد...
وای، این جلد.
اگه بخوام توصیفش کنم: سراسر ناامیدی، وحشت، ترس، ناراحتی.
این جلد از مجموعه‌ی ماجراهای ناگوار(ماجراهای بچه‌های بدشانس) رو نخونده بودم و برای همین نمی‌دونستم چی در انتظارمه. فقط می‌دونستم از این مجموعه نباید انتظار خوشحالی و شادی و پایان فرح بخش ـ‌فرح بخش در اینجا یعنی پایانی شاد برای بودلرهاـ داشت!
می‌تونم بگم این مجموعه جدا یه شاهکاره. این تنها مجموعه ایه که بعد گذشت چندسال هنوز دیدم نسبت بهش عوض نشده!(برعکس یه سری کتابهای دیگه).
و یه چیز عجیب درباره‌ی ترجمه‌ست. من این نسخه رو که مال نشر قدیانی هست، با یه دید خیلی خیلی منفی شروع کردم، چرا؟ به خاطر تجربه‌ی نه چندان خوبی که از کتاب های دارن شان با همین مترجم داشتم. ولی احتمال زیاد با خود قلم دارن شان ارتباط برقرار نکردم، چون این ترجمه خوب بود! بر خلاف همه‌ی تصورات منفی من.

دلم نمی‌خواد که یادداشت طولانی بنویسم. می‌خوام یه یادداشت خیلی مفصل برای جلد سیزدهم بنویسم. پس دیگه چیزی نمی‌گم.
پ.ن: خیلی خوشحالم که میتونم شنبه برم کتابخونه و اونجا یه گشتی بزنم و ادامه‌ی ماجرای بودلرها رو قرض بگیرم!✨ یکی از بدترین جنگ های روانی برای من بسته بودن کتابخونه بود.
پ.ن۲: یه نیم ستاره به دلیلی کم کردم که اگه بگم، داستان فاش میشه. در همین حد بدونید که یه بخشی از داستان برام گنگ و مبهم موند و برای همین...
پ.ن۳: از کتاب الکترونیکی متنفرم. متنفر!
        

35