نسخه صوتی آن را در فیدیبو با صدای امیر حسین رستمی گوش کردم. حالا چرا همه فکر می‌کنند که می توانند کتاب صوتی بخوانند، بماند. کتاب دارای طنز سطح پایینی است و سعی شده با استفاده از کلمات بی ادبانه خنده دار شود. البته در اندک مواردی جدا خنده دار بود. از تاريخ روسیه چیز زیادی دستگیرتان نمی شود و بسیار خلاصه بود. انتظار می رفت دقت  و جزئیات در روایت حداقل در مورد بخش های مربوط به ایران بیشتر باشد.
        

          تاریخ روسیه تا زمان فروپاشی شوروی با زبان طنز که این وسط گوشه هایی از تاریخ ایران هم به فراخور جنگ ها بیان می شود. 

 من سلیقه ام این است که سمت کتابی بروم که به سمت مسائل جنسی و شوخی های جنسی نرود و نمی دانم در جامعه این مقدار از شوخی جنسی که در کتاب بود، بد به حساب می آید یا نه، ولی من نمی پسندم. دلیلی ندارد گاه و بی گاه و با بهانه و بی بهانه حرف به سمت مسائل جنسی برود. 

 به لحاظ طنز البته قابل اعتنا بود مقداری و نه خیلی. 

کتاب در سالهای آینده کارایی اش را از دست خواهد داد که قسمتی از طنزش به سمت مسائل روز رفته است، آن هم مسائلی که خیلی جزئی حساب می شوند گاهی و در حافظه تاریخی ایرانیان باقی نخواهد ماند. لذا اگر چند سال بعد به این کتاب مراجعه شود، خیلی شاید طنز های روزش مشخص نشود.
        

          "طنزیمات رولت روسی" اثر نویسنده خوش ذوق "فریور خراباتی"
یک کتاب طنز درباره تاریخچه شکل گیری روسیه تا فروپاشی شوروی
من از خوندنش خیلی لذت بردم و خیلی جاها هم خندیدم با اینکه تو یه فضای عمومی نشسته بودم ولی نمیتونستم جلوی خندم رو بگیرم :) 
مخصوصا قسمت اول کتاب تا قسمتهای مربوط به جنگهای ایران و روس خیلی برای من خنده دار تر بود، جنگهای ایران و روس برای ما که طنز تلخه احتمالا خواننده های کشورهای دیگه بخندن! بعد از بخش ایران هم انگار نویسنده جدی تر شده و تاریخ معاصر باندازه قرون وسطی فکاهی نیست.
ولی در مجموع لذت بردم و احساس کردم باید یک دوره تاریخ روسیه رو سرسری هم شده بخونم ببینم کجاها جدی بود کجا طنز؛) 

" اولین قومی که مغز خر خورد و تلاش کرد که با سرما کنار بیاید و بی خیال یخ زدن اعضای تحتانی بدنش شود و در روسیه سکنی گزید، قوم وارگ بود که در قرن نهم میلادی وارد خاک روسیه شدند. در واقع وارگ ها شعبه ای از وایکینگ ها بودند که به خاطر وحشی گری و خشونت بیش از حد، توسط خود وایکینگ ها که تفریحشان پختن خورش قیمه با اعضای بدن دشمنانشان بود، از سوی آنان طرد شدند.... وارگ ها را دو برادر به نام های رودریک و اولِگ فرماندهی می کردند. رودریک وقتی به روسیه رسید، شهر نووگراد را ساخت و برادر دیگر، اولگ هم شهر کِیِف را ساخت.... اما رودریک چون به نووگراد رسید و سرما را با مغز استخوان لگن خاصره اش لمس کرد، در نامه ای خطاب به اولگ نوشت: جا بَده رو دادی به ما دیگه اَنتر خان؟ و از همان آغاز هجرت رابطه ی این دو برادر تیره و تار شد." 

" پس از اینکه مغول ها تپه ی فتح نشده ای از خودشان باقی نگذاشتند و چند سال هم درگیر دستگیری امین تارخ بودند، در نهایت تصمیم گرفتند که به روسیه لشگرکشی کنند اما چنگیزخان گفت: به نظرم بذاریم تابستون که هوا بهتره یه تور سه شب و چهار روز برداريم، چارتری بریم بُکُشیم و برگردیم. که اجل مهلتش نداد." 

"آنها اعلام کردند که ما میخواهیم مجلس عمومی داشته باشیم. تزار نیکلای دوم گفت: من موافقم، فقط این هاداد عادلف رو هم ببرین توی مجلس براتون چایی بیاره. اما مردم اعلام کردند: عمرا، فقط باید ولادیمیرها برای انتخابات داوطلب بشن. گفت: پس این باقروف رو ببرین که شیشه ها رو براتون تمیز کنه... آخرش تزار گفت: پس حداقل بزارین یا یه بوق بزنم، یا یه موز بردارم."

"لنین آنقدر شخصیت بزرگی بود که بتواند وقتی بزرگ شود انقلاب بکند. البته ممکن است افرادی فکر کنند که لنین خودش انقلاب کرده که این اشتباه است. لنین آدم باهوشی بود و می دانست باید به بقیه بگوید که بروند و انقلاب کنند و اگر شانس آوردند و کشته نشدند، او را به قدرت برسانند، که همین طور هم شد."  

#طنزیمات_رولت_روسی #فریور_خراباتی
۱۳۰ صفحه



        

          طنزیمات رولت روسی، همین اسمش من رو جذب کرد ببینم چیه؟ تو مرور کلی متوجه شدم تاریخ روسیه است و با خوندن چند خط فهمیدم که طنز هم هست و همین جذاب‌ترش کرد.
کلا تاریخ خوندنش یکم سخته و گاهی خسته کننده اما وقتی به زبان طنز بیان بشه شیرین و دلچسب میشه و معتقدم که نویسنده هایی که تاریخ رو طنازانه بیان می‌کنن خصوصا بخش های خشونت آمیز تاریخ رو حقیقتا هنرمند هستن.

فقط یک اشکالی که اینطور پرداختن به مباحث تاریخی داره اینه که جذابیت طنازانه‌اش گاها اصل مساله رو تحت الشعاع قرار میده  یعنی چند صفحه خوندی و خندیدی و لذت بردی اما چیزی یادت نیست!!!! که خب شاید باید یکبار دیگه خونده بشه.