بادها خبر از تغییر فصل می دهند

بادها خبر از تغییر فصل می دهند

بادها خبر از تغییر فصل می دهند

3.0
1 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

0

قهرمان داستان "بادها خبر از تغییر فصل می دهند"، جوانی است که بر اثر تصادف پدر، نان آور خانواده می شود. او از گذرانی شاد و بی مسئولیت، پا به عرصه ی زندگی اجتماعی می نهد و با جلوه های فساد اجتماعی آشنا می شود. میرصادقی می کوشد از نظرگاه راوی داستان به دردهای کهنه ی جامعه بپردازد. ماجرای رعنا، پرستار بیمارستان که فاحشه می شود، و دنبال کردن آنچه بر سر او می آید بهانه ای است برای توصیف فضای قلعه، بازسازی لحن فواحش و انگل هایی که از قبل آن ها می زیند؛ آن گاه ماجراهای زیر بازارچه، معتادها، باج گیرها و زد و بندهاشان با ماموران قانون توصیف می شود. صحنه هایی از زندگی مردم ساده ای که قربانی خشونت ها، بی عدالتی ها و جهالت ها می شوند به روالی خطی در پی هم می آیند و وجود مشاهده گر واحد آن ها را به هم می پیوندد. میرصادقی می کوشد تصویر همه جانبه ای از مشغله های ذهنی جوانان دهه ی 1340 بدهد که اقتدار پدران را تحمل نمی کنند و عصیان کورشان جهت می یابد. رمان سیر تحول نوجوانی از بی خبری تا قرار گرفتن در کوران حوادث احتمالی و سپس سیاسی و متحول شدن و بالاخره سرخوردگی او را دنبال می کند؛ و با گرفتن نتیجه های تمثیلی از تغییرات طبیعی، پیام آموزشی خود را می رساند. باد و توفان آن سال ها "خبر از تغییر فصل" اجتماعی می دادند.