صفحۀ اصلی

گشت‌وگذار

معرفی کتاب نیمکت شب اثر افسانه نادریان

کتابعمومیداستانترک

نیمکت شب

افسانه نادریان و 1 نفر دیگر

5.0

1 نفر |

1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر

شابک

9786006893136

تعداد صفحات

568

تاریخ انتشار

1393/9/29

توضیحات

        مانی کنارم روی نیمکت شب نشسته بود.دستم تو دستش بود تو مشتم چیزی گذاشت مشتمو که باز کردم کف دستم یه ستاره می درخشید باورم نمیشد همه چی مثل یه خواب بود.ستاره کف دستم یه ماهم کنارش داشت.
یه ماه هلالی کوچیک و طلایی دیگه خواب نمیدیدم ماه و ستاره کف دستم واقعیت داشت.

ادبیات ایران ادبیات داستانی رمان

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به نیمکت شب

1404/1/16

نیمکت شب

افسانه نادریان

5.0

1

صفحۀ 491

چرا عمر همه چی انقدر کوتاهه؟ چرا برای هرچیزی تو دنیا مرگ وجود داره؟ حتی برای احساسات ما آدما هم پایانی هست برای خوشبختی و سعادت هم انتهایی هست، همه چی تموم می شه گاهی اونقدر راحت و کوتاه که نمی تونیم باور کنیم.

0

1404/1/13

نیمکت شب

افسانه نادریان

5.0

1

صفحۀ 118

_قرار نیست هرچیزی به آدم بیاد، خیلی چیزا تو دل آدم بمونه بهتره!

0

1404/1/13

نیمکت شب

افسانه نادریان

5.0

1

صفحۀ 171

حالا می فهمیدم احساس یک طرفه بلاخره روزی به پایان می رسه به خصوص اگه با حماقت از جانب طرف مقابل نادیده انگاشته بشه. بعد از کلی درد و رنج تموم می شه. صبوریم به پایان می رسید.

0

1404/1/13

نیمکت شب

افسانه نادریان

5.0

1

صفحۀ 22

-گاهی اوقات شاد کردن دلی کوچولو به قیمت ناراحت کردن فکری کهنه تموم میشه.

0

یادداشت‌ها

1404/1/16

          نمیدونم چی بگم. این کتاب احتمالا تا ابد یه گوشه ای از قلبم جا خواهد داشت. جوری با شخصیت ها و فضای داستان جور شده بودم که از ته قلبم ارزو میکردم کاش هیچوقت این کتاب تموم نمیشد. حس میکنم هنوز واسه کنار گذاشتنش اماده نیستم:)
من تو این کتاب زندگی کردم، با ناراحتی های نگار بغض کردم، با خوشحالیش ذوق کردم و لبخند کل صورتمو پوشوند! کاش میشد بپرم توی کتاب و کنار مانی و نگار روی نیمکت شب بشینم:))
از این به بعد هرکی رو که ببینم این کتاب رو بهش پیشنهاد میکنم، چون هرکسی حداقل کم کمش باید یه بار با شخصیت های این کتاب دوست شه:)

0