افسانه جزیره کبودان
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
9
خواهم خواند
6
توضیحات
نه نه... من به درد این کار نمی خورم... خال خالی داشت می لرزید. پیر شاخ دار گفت: خودت را جمع وجور کن... تو قراره قهرمان این گله باشی. پیر شاخدار روی تپه ایستاد و با عصایش به زمین های استپی اشاره کرد. اولین جایی که باید بری، جزیره آرزوهاست. اینجا باید بهترین و مهم ترین آرزویی رو که یک گوزن داره... با صدای بلند... به زبون بیاری... باید خیلی مراقب باشی...
لیستهای مرتبط به افسانه جزیره کبودان
یادداشتها