میریام

میریام

میریام

4.8
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

27

شابک
9786229045534
تعداد صفحات
644
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        کتاب میریام خاطرات خانم رباب صدر (۱۳۲۴-) خواهر امام موسی صدر و مدیر مؤسسات خیریه و اجتماعی امام موسی صدر است که به تکفل دختران یتیم در جنوب لبنان می‌پردازد. کتاب میریام نهمین جلد از مجموعهٔ تاریخ شفاهی مؤسسهٔ امام موسی صدر است.


      

لیست‌های مرتبط به میریام

مردی برای همیشه: نمایشنامه ای بر اساس زندگی امام موسی صدرعصایت را به میله های زندان بزن، موسی: زندگی نامه امام موسی صدرهفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر

مردی برای همیشه ...

8 کتاب

امام موسی صدر را باید خواند . بارها و بارها ... ترتیب کتاب ها را بر اساس ترتیبی که کاملا اتفاقی و بدون برنامه قبلی مطالعه کردم ، چیدم. ترتیبی که اگرچه انتخاب شده نبود اما سفر قشنگی بود به شوق دیدار با یک مرد واقعی و بی نهایت‌ زنده ... اولین بار نمایشنامه نازک و کم قطری را خواندم ؛ "مردی برای همیشه" ، و برداشت من این‌بود که شخصیت کتاب نمی تواند وجود خارجی داشته باشد . آدم های معمولی و‌معاصر که این قدر دلنشین نخواهند بود! اما روی جلد کتاب حرف از یک‌شخصیت و یک‌نام واقعی بود . "عصایت را به میله های زندان بزن موسی" را سال ها بعد و به خاطر عنوان جذاب و قیمت مناسبش تهیه کردم ولی یک شب تا صبح مرا بیدار نگه داشت. چون نمی شد تمام نکرده رهایش کرد . روایتی از جامعه لبنان بود ، مستند و با مدرک . از قبل و بعد صدر و جریان‌سازی و تحولی که در یک‌جامعه شیعه بنا کرده بودند. جرقه و محبتی که بعد از این کتاب ایجاد شد تا امروز خاموش نشده ، الحمدلله♡ بعد از آن به سراغ خود آثار امام رفتم و بعد از مقداری مطالعه _که لیست و فرصتی جداگانه برای تعریف کردن لازم دارد_ باز هم به یک‌ کتاب با فضای خاطره گویی و زندگینامه برخوردم."هفت‌روایت خصوصی" و چقدر این‌روایت ها دلنشین بودند. از آن دست خاطراتی که‌نباید در سینه افراد بمانند و خاک‌بخورند. از آن‌خاطره هایی که همیشه جای خالی شان را حس کرده بودم و باید می شنیدم. چقدر توی دلم نویسنده و مولف کتاب را تحسین کردم که نگذاشته بود این منابع دسته اول تاریخ شفاهی از انسان واقعی هم عصر ما ، از دست برود و ناخوانده باقی بماند. یک‌شب در سفر با قطار ، درست وقتی در دل تاریکی شب به مناظر اطراف خیره میشوی ، مجموعه پادکست های زندگی امام موسی صدر از "رادیو مضمون" را با صدای پس زمینه تلق و تولوق قطار گوش دادم . تجربه خوبی بود برای شنیدن از شخصیت و زمانه امام ، یک‌انتخاب با سلیقه و پرمحتوا ... "شب رنج موسی" یک‌رمان است آمیخته با عناصر خیال با تکیه بر پایه هایی از واقعیت. تقریبا هیچ رمان دیگری نیست که بخواهد از موسی بگوید . نه از روزهای خوش کودکی و نوجوانی اش، نه از صبح درخشش در لبنان و نه از شب رنجش! انگار هیچ یک‌از نویسندگان مطرح ما ترجیح نداده اند به حیطه ای از خاطرات و زندگی ایشان با پای خیال یا بال هنر وارد شوند. ربوده شدن و سرنوشت مبهم امام ، زخمی عمیقی ست که کهنه نمی شود و بر پیکره جوامع معاصر شیعه جوش نمی خورد...شب رنج موسی تلاش می کند وقایع بعد از ربوده شدن امام را به تصویر بکشد و با بیانی نسبتا پیچیده و شخصیت های متعدد گوشه ای از حوادث لبنان و لیبی پس از ربوده شدن امام را به مخاطب عرضه کند. رمانی که کمی پیچیده ، خوش خوان ، همراه با ضربه و کشش ، اما ناکافی ست ... امیدوارم به این لیست کتاب های جدیدی اضافه شود . کتاب هایی که پر از معنا باشند و گوشه های جدیدی از شخصیت و زیست امام را برای ما که هرگز ایشان را ندیده ایم ، نشان دهند. امید دارم آخرین کتاب این لیست را پس از نابودی رژیم جعلی اسرائیل ، اضافه کنم.کتابی که سرگذشت مرد بزرگ‌شیعه را برایمان روشن می کند ؛ مردی که اگرچه در مقطعی از تاریخ گمشده است اما حیات او همواره جاری ست ، مردی برای همیشه ....

73

یادداشت‌ها

          میریام یعنی مریم ، فرزند یوکابد و‌عمرام؛ خواهرِ موسی(ع)  ...
از نمایشنامه ای به خاطر دارم : " مادرم مرا مریم نام نهاد، مر گذشتن است و یم دریاست! مریم یعنی گذشتن از دریا به سلامت و عصمت ..."  ست رباب هم مریم بود، از دریاهای طوفانی و مواجی عبور کرده بود و بسیار گذشته بود. از خیلی چیزها ، از یگانه برادرش که خیلی دوستش دارد و سراسر کلماتش نسبت به او با شوق و احترامی عجیب همراه است. از جوانی اش، آسایش یک‌زندگی مرفه ، تشویق حضار ،  سیاست، قدرت !  و ... میریام به سلامت عبور کرده بود از روزهای خیلی سخت لبنان ، از روزهای جنگ داخلی ، هجوم اسرائیل ، جنگ سی و سه روزه و از روزهای نبود برادر، نبود امام موسی صدر که  ۵۰ سال طول کشید ، نیمی از یک قرن ، یک‌قرن پر التهاب در جنوب غربی آسیا، خاورمیانه ...

اگرچه رباب صدر انسانی بر فراز یک قله از شناخت ، فعالیت، ایمان و حرکت است اما صحبت هایش آرام و روان و‌خودمانی هستند. مثل یک میهمانی عربی ! با چای و قهوه مخصوص با خوراکی های خانگی و چاشنی دلسوزی و‌دل نگرانی مادرانه ... صبر در تمام کلمات و پشت تک تک خاطره ها تمام قد ایستاده است. رباب خانم از کوره در نمی رود ، از مسیرش خارج نمی شود ، آنقدر امید و انگیزه و باور دارد که از زیر آوار ها، از زیر جامعه آوار شده اش بارها و‌ بارها بلند می شود ، حرکت می کند و هدف بلند او و  یگانه برادرش _سلام خدا بر موسی_ همچنان جایی فراتر از سقف امروز و‌ فرداست.  موسسات ایشان الگویی قابل انتقال و یادگیری دارد حتی برای هر تشکل کوچکی هم افق و بلندای این نگاه انسانی قابل استفاده و نجات دهنده است. فصل هفتم کتاب را خیلی دوست داشتم ، "برای انسان" ... انگار در دفتر موسسه حاضر بودم و تمام مدت به چهره ایشان، حرکت دست هایشان و قاب عکس آقا موسی روی میزشان نگاه می کنم و جزئیات را می بلعم!

راستی کتاب در قالب گفت و گو می گذرد_ روان تر از هر‌رمانی! _ و مصاحبه کننده آقای قزوینی هستند که مردانه به روایت حماسه زنانه رباب خانم نشسته اند.
        

13