معرفی کتاب مالیخولیای محبوب من اثر بهاره رهنما

مالیخولیای محبوب من

مالیخولیای محبوب من

3.2
6 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

0

شابک
9789643517809
تعداد صفحات
104
تاریخ انتشار
1397/5/13

توضیحات

کتاب مالیخولیای محبوب من، نویسنده بهاره رهنما.

لیست‌های مرتبط به مالیخولیای محبوب من

یادداشت‌ها

فهیمه

فهیمه

1401/3/1

          هفت داستان از زن های بدبخت رها شده + اردک زرد، داستان اول، که من در کتاب فروشی بخوانم، خوشم بیاید و تصمیم بگیرم کتاب را بخرم.

+ اشتباه نکنید! داستان ها خوب نوشته شده اند، قوی اند، خوب اند، مشکل اینجاست که همه یک داستان دارند. انگار بخواهی داستان یک زن رهاشده را تعریف کنی، بعد شک داشته باشی که شخصیت داستان، کی زندگی می کرده، چند سالش بوده، چه آدمی بوده، مذهبی بوده یا نه، ... بعد داستان تک تک این آدم ها را بنویسی، یکی را ببری قبل از انقلاب، یکی را بکنی دوست، یکی عقد موقت، یکی ازدواج کرده، یکی مهندس است، شاگرد اول کنکور، یکی بچه هم دارد حتی. اما با وجود این تفاوت ها، همه ی شخصیت ها یک عکس العمل نشان بدهند. همه منتظر بازگشت مردشان باشند. تشنه ی محبت ش. انگار زن بودن تمام خصوصیات دیگرشان را کم رنگ می کند. 

+ از چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس بهتر بود. قوی تر بود.

+ در دوران نامزدی نخوانید! نخوانید. یا قبل از نامزدی بخوانید تا منصرف شوید. یا بعد از رهاشدن، تا بدانید تنها نیستید. هرچند از آنجا که یکی از این زنان بدبخت رهاشده خودکشی می کند، خواندنش در آن دوران هم توصیه نمی شود.

+ زن بدبخت رها شده عین عبارت کتاب است. صفحه ی 76، خط ششم!
        

2

          داستان‌هایی همه با درون‌مایه‌ی زن‌هایی که تنها هستند و این تنهایی به اجبار و با رهاشدن برایشان اتفاق افتاده است. زن‌های این داستان‌ها یا مهاجرت کرده‌اند یا در وطن هستند ولی بخش بزرگی از وجودشان حتی با داشتن مادر یا فرزندی همراه، خالی است. بخشی که هنوز نپذیرفته کسی که بود و حتی روزی عاشق بود، حالا دیگر نیست. کشمکش‌های درونی داستان‌ها حول همین عدم پذیرش شکل گرفته و گاهی در بعضی قصه‌ها به پذیرفتن نزدیک می‌شود.
داستان اردک زرد که اولین داستان این مجموعه است در فضایی کمی متفاوت اتفاق می‌افتد ولی حتی این داستان هم از درونمایه‌ی کلی جدا نیست فقط در کمی قبل از رهاشدن زن اتفاق می‌افتد.
حرفه‌ای نیست که براساس سلیقه‌ی شخصی بگویم انتظار ساخته‌شدن زن‌هایی قوی‌تر داشتم چون زن‌های این داستان‌ها هم لزوما ضعیف نبودند، فقط از بخش آسیب‌پذیرشان دیده می‌شدند و انتخاب این قسمت از وجود شخصیت‌ها برای قصه‌گویی، تصمیم نویسنده بوده‌است.
این‌که نویسنده《بهاره رهنما》ست، نه مرا جذب خواندن کتاب کرد و نه در من دافعه ایجاد کرد چرا که بازیگر بودن او اتفاقا کمک کرده به تصویرسازی‌ها و صحنه‌پردازی‌هایی که اگر عالی نیستند، خیلی بد هم نیستند. او در جهان شخصی‌اش و دنیایی که از آن شناخت کافی داشته داستان نوشته که محترم است.
        

14