معرفی کتاب زیتون اثر دیو اگرس مترجم بابک مظلومی

زیتون

زیتون

دیو اگرس و 1 نفر دیگر
3.2
3 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

2

شابک
9789642953943
تعداد صفحات
384
تاریخ انتشار
1398/5/19

توضیحات

        زیتون ماجرای واقعی عبدالرحمان زیتون، آمریکایی عرب تبار و همسر و فرزندانش در طوفان کاترینا در 2005 است، ماجرایی واقعی که قلم شیوه ای دیو اگرز آن را جذاب و خواندنی کرده و دو جایزه ی مهم ادبی را به ارمغان آورده است. مجله ی نیویورکر درباره ی این اثر می نویسد: (اگرز، لا به لای سرگذشت این مرد در طوفان کاترینا، تصویری زایل نشدنی از بحران مدیریت در دوره ی بوش به دست می دهد.) پاشا مالا در گلوب اند میل (تورنتو*) معتقد است: (این کتاب بیانه ای بر ضد ضعف های دولت و دستگاه قضایی در پی طوفان کاتریناست؛ اما فراتر از آن، حکایت غم انگیز و پرفراز و نشیب خانواده، ایمان و سرانجام، امید است.) کالم مک کن در نشریه ی گاردین (لندن) می نویسد: (زیتون... بررسی اوضاع و احوال امریکا در طوفان کاتریناست، کیفرخواستی بر ضد دیوانسالاری، شاهدی بر وجود نیکی و نگاهی معقول و منطقی به مسلمانان امریکا... این کتاب مرا به کلی مجذوب کرد؛ کتابی به قلم یکی از اجتماعی ترین و بحث انگیزترین نویسندگان زمانه ی ما.)
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          للباقی

این روزها که درگیر سیل هستیم، خواندن کتاب `زیتون` مناسبت داشت.

کتاب سرگذشت یک خانواده آمریکایی در مواجهه با یک بحران و فاجعه بزرگ است: طوفان کاترینا؛ سال ۲۰۰۵. 

عبدالرحمن زیتون، مسلمان سوری است که به آمریکا پناهنده شده و با زنی تازه مسلمان به اسم کتی ازدواج می کند؛ نویسنده کتاب دیو اگرز که خود یک آمریکایی ست به خوبی اسلام هراسی در آمریکا را نشان می دهد خاصه موج اسلام هراسی پس از یازده سپتامبر. 

تا ربعِ کتاب، طوفان دارد می رسد اما خانواده زیتون نمی خواهند بپذیرند! و این شاید عادت همه ما آدم هایی ست که گمان می کنیم همیشه فاصله امنی تا بحران ها داریم.

دست آخر کتی مجبور میشود دست بچه ها را بگیرد و مثل غالب مردم، از شهر خارج شود؛ اما عبدالرحمن محکم و مصمم در شهر می ماند. نیواورلئان رسماً به زیر آب می رود در حد سه چهار متر. عبدالرحمن مثل بچه های جهادی خودمان! با قایقش بی هیچ چشم داشتی به کسانی کمک می کند که نتوانسته اند از شهر خارج شوند؛ یک بخشی از برنامه روزانه ش می شود غذا دادن به سگ های خانگی که گیر افتاده بودند؛ از غذای محدود خودش به سگ هایی غذا می دهد که رسیدن به آن ها کلی مشقت دارد؛ این صحنه بکر ی ست از یک مسلمان در آمریکا با آن موج اسلام هراسی که غذای خودش را در آن شرایط بحرانی و سخت، به سگ ی می دهد که نجس می داند ش! و این در حالی ست که شهر پر از غارت و تجاوز و هرج و مرج و قتل می شود؛ و این یک صحنه واقعی و بی روتوش از فرهنگ آمریکا هنگامه بحران ست که از زبان یک نویسنده آمریکایی روایت می شود!

عبدالرحمن و رفقایش که جهادی کار می کردند را گارد ساحلی آمریکا بازداشت می کند با بالاترین ضریب تهدید امنیتی! صحنه های انفرادی زندان و قفس های زندان، تداعی کننده گوانتانامو و ابوغریب است.

بعد از یک ماه سخت و طاقت فرسا، کاشف به عمل می آید که عبدالرحمان بی گناه است و آزاد می شود! 

بحران ها شاید به ظاهر خسارت بار باشند اما از آن جهت که تجلی فرهنگ پنهان مردم می شوند، فرصت هستند. در این کتاب تفاوت فرهنگ خودخواهانه آمریکایی هنگامه بحران را می توانی خیلی ساده با فرهنگ ایثارگرانه ایرانی مقایسه کنی. 

و این سرمایه بزرگ و قیمتی ما ایرانی هاست.

للحق
        

0