گدا

گدا

گدا

نجیب محفوظ و 1 نفر دیگر
3.6
7 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

2

یادداشت‌های مرتبط به گدا

            نمره اصلی م به این رمان یک و نیم است چون به هر حال یک جنبه های قابل تاملی داشت
اما خب به نظرم این قلم به درد رمان نوشتن نمیخورد
توصیف ها به شدت الکن بودند چه توصیف شخصیت چه توصیف فضا
اصلا برای من جذاب نبود و فکر میکنم از جهان نجیب محفوظ اصلا خوشم نمیاد
چند روز قبل از این کتاب هم کتاب "ندای درون" را برداشتم بخوانم که آن یک مجموعه داستانک است که از این یکی هم بدتر بود . فکرش را بکنید مخاطب جان سختی چون من حتی یک سوم کتاب را هم نتواند تمام کند
به نظرم قلمش ایجاز مخل دارد و پر از بی حوصلگی در ساختن جهان داستان است.
رمان گدا روایت زندگی یک روشنفکر مصری است که سالها پیش اهل مبارزه و شعر و این حرفها بوده اما خیلی زود این ها را کنار گذاشته و غرق در وکالت شده وحالا اگرچه وضع مالی خیلی خوبی دارداما با بحران معنا در زندگی اش روبرو شده. دکتر به او میگوید از دست علم پزشکی کاری برای او برنمی آید و خودش باید خودش را مداوا کند و تنها راه حلی که به ذهن او میرسد فرار از مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی و غرق شدن در لذت های جنسی است. آن هم همان طور که میشود حدس زد راهگشا نمیشود و بالاخره تصمیم میگیرد "هیچ کاری نکند" . به کنجی بخزد و ادامه ماجرا 

بزرگترین نقد محفوظ به خود جریان روشنفکری چپ است که هیچ گاه نتوانسته بحران معنا را حل و فصل کند و حتی وقتی به نتیجه اجتماعی مورد نظرش میرسددر خود احساس پوچی میکند. البته شخصیت عثمان که بعد از سالها از زندان آزاد میشود کماکان پای آرمان های خود ایستاده و از دیدن پوچی عمر دچار تعجب میشوداما او هم نمیتواند مشکل معنا را در رفیقش حل کند
این هم دو بریده کوتاه از کتاب:

 "انسان یا تمام ِ انسانیت است یا هیچ نیست!"
 
 "- قانون پیش از هنر مرده است، حقیقت این است که مفهوم هنر عوض شده ولی ما نمی دانیم، دوره هنر گذشت و به سر رسید، هنر عصر ما بذله گویی و مسخرگی است، در روزگار علم فقط همین یک هنر می تواند برجا بماند، و باید همه میدانها را بجز میدان سیرک برای علم خالی کنیم. - حقیقت این است که ما یکی پس از دیگری شکست می خوریم."