معرفی کتاب آی سودا اثر ناهید گلکار آی سودا ناهید گلکار و 1 نفر دیگر 3.0 2 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 3 خواهم خواند 1 ناشر نشر داستان شابک 9786004812498 تعداد صفحات 500 تاریخ انتشار 1400/1/2 توضیحات کتاب آی سودا، ویراستار آتوسا قهرمان. لیستهای مرتبط به آی سودا محمدتقی ریاحی 1402/12/8 رمان ایرانی📚 55 کتاب ترجیح میدهم رمانی ناشناخته باشم تا حکایتی جالب و کوتاه در فصلی از کتاب زندگیت ✍️ رامین وهاب 2 11 رضا درگاهی فر 1402/1/19 تاریخ ایران در قالب رمان و داستان 91 کتاب بازگویی هنرمندانه تاریخ ایران، به ویژه تاریخ معاصر، در قالب داستان و رمان 3 62 یادداشتها محبوبترین جدیدترین محمد ابراهیم آبادی 1404/1/25 کتاب حاضر به قلم ناهید گلکار است. این نویسنده ی خوب داستانهایش بسیار روان و قابل لمس است. قصه در زمان پهلوی اول روایت شده. آی سودا دختری زیبا بود که قرار بود با نامزدش ایل خان ازدواج کند. او نوه ی جانی خان قشقایی است. اما زمانه چیز دیگری برای او رقم میزند. زمانیکه قزاقهای رضاخان به آنجا سفر کردند یکی از آنها عاشق آی سودا میشود و او را می دزدد و به تهران میبرد. ایل خان نیز برای یافتن آی سودا راهی تهران میشود. نویسنده داستان را پرفراز و نشیب و تلخ اما جسورانه بیان داشته. به گفته ی نویسنده در بیان هرکدام از شخصیتهای داستان هدفی داشته و هیچ شخصیتی وارد داستانش نمیشود مگر هدفمند. نکته جالب توجه برای من در زمان خواندن کتاب نوع گفتار آی سودا بود که از دختری شجاع و جسور حکایت میکند. اگر علاقه مند به خواندن رمانهایی وطنی هستید که در دل تاریخ معاصر روایت میشوند این اثر زیبا را از دست ندهید. 0 1 وایولت 1404/5/26 بسم الله الرحمن الرحیم فکر نمیکنم نیاز باشه زیاد در وصف این کتاب حرف بزنم این کتاب عملا بریدهای از زندگی یک دختر از دوره پهلویه. آی سودا دختر رئیس یکی از ایلهای قشقاییه(عشایر استان فارس که غالبا ترک هستن) و با پسر رئیس یکی دیگه از ایلها نامزد هستن و اتفاقا خیلیم هم رو دوست دارن. داستان اصلی از جایی شروع میشه که تعدادی از نیروهای قزاق نزدیک محل چادرهای ایل اتراق میکنن و یکی از اونها عاشق آی سودا میشه و این دختر رو میدزده. یکی از علتهاش هم ظاهر آی سودا بوده که چشمای سبزی داشته. در ادامه آی سودا میفهمه که اسم این فرد جمشیده و خودش هم زن داره! ولی گویا با همسرش به اختلاف خورده. همسر جمشید هم فخرالزمانه که دختر یکی از شازدههای دوران قاجاره. حالا آی سودا قصد داره با کمک فخرالزمان از دست جمشید فرار کنه ولی این جمشید خان چندتا خواهر و البته یک مادر بسیار رومخ داره! در وصف مادر جمشید اینجور بگم که خیلی ادعای دینداری میکنه، ولی چون پسرش میگه من این دختر رو میخوام، بدون چون و چرا میگه چشم! اینم بگم که آی سودا حتی موفق میشه با شاه ملاقات کنه(این موضوع برای خودم خیلی جالب بود!) میخوام صادق باشم، این کتاب حتی به شکل ادبی هم نوشته نشده. عملا نویسنده خاطراتی که راوی میگفته رو نوشته(با همون حالت محاورهای) و چاپ کرده! پس دیگه باید بدونید که از شخصیت پردازی کتاب هم نباید چیزی بخواید چون در حد نقش داشتن بقیه شخصیتها تو زندگی آی سوداست. تعویض راوی هم که طبیعتا نداریم. خودم این رمان رو تو یک کانال تو ایتا پیدا کردم و اصلا نمیدونستم که کتابه، چون اون کانال برای اشتراکگذاری داستان های زندگی افراد بود که برای عبرت گرفتن بقیه، داستان زندگیشون رو تعریف میکنن. این سه ستاره رو که میبینید هم فقط بخاطر خود داستان دادم و اطلاعاتی که از قشقایی ها بهم داد و البته به حرمت تمام زنانی که عین آی سودا قوی بودن! اگر متن محاورهای اذیتتون نمیکنه و مشکلی با خوندن خاطرات یک نفر ندارید، تجربه خوبی برای خوندنه. چون من ترجیح میدم به این متن بگم سرگذشت تا کتاب! 0 47