معرفی کتاب مارش رادتسکی اثر یوزف روت مترجم محمد همتی

مارش رادتسکی

مارش رادتسکی

یوزف روت و 1 نفر دیگر
4.4
10 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

18

ناشر
نشر نو
شابک
9786007439241
تعداد صفحات
486
تاریخ انتشار
1397/3/30

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        یوزف روت صبح روز 30 ژانویه سال 1933 درست پیش از اعلام خبر صدراعظمی هیتلر با قطار راهی پاریس می شود. از آن پس بخش اعظم زندگی روت کولی وار و در سفرهای کاری به عنوان خبرنگار و پاورقی نویس در این یا آن هتل می گذرد. مارش رادتسکی مشهورترین اثر یوزف روت و نیز آخرین رمانی است که او پیش از مهاجرت به پاریس و دربه دری های بعدی نوشت. مارش رادتسکی هم عصر مجموعه ای از آثار ادبی بزرگ آلمانی ثلث اول قرن بیستم است که سهمی عمده در شکل گیری مفهومی به نام (رمان مدرن) و یا (رمان قرن بیستم) داشته اند ماریو بارگاس  یوسا آن را از بهترین رمان های سیاسی خوانده و گفته که در نگارش رمان معروف سور بز از آن الهام گرفته است. روت در این اثر روایت زندگی سه نسل از خانواده ی فون تروتا را، که عمری را در خدمت به امپراتوری اتریش مجارستان گذرانده اند، دستمایه ی روایت فروپاشی این امپراتوری بزرگ قرار می دهد. پدربزرگ، جان امپراتور را در نبرد سولفرینو نجات داده و پسر  کارمندی عالی رتبه و نوه ی افسر ارتش است. اما زمان صلح است و این افسر جوانارتش احساس بیهودگی می کند ...
      

یادداشت‌ها

زوال تولست
          زوال تولستوی

رمان‌های سقوط و زوال همیشه تاریک‌اند، «مارش رادتسکی» از همه تاریک‌تر. فرض کنید تولستوی با عینک کافکا بنویسد. نه از آن شادی و رستگاری مذهبی تولستوی خبری هست نه از تجربه‌های جذاب فرمی و ساختاری کافکا. «مارش رادتسکی» چنین چیزی است. توصیف‌های تمام‌نشدنی و سنگین اواخر قرن نوزدهم در فضای به شدت غم‌زده و افسرده‌ی اوایل قرن بیستم.
«مارش رادتسکی» داستان سقوط و زوال خانواده‌ی تروتاست. خانواده‌ای نیمه‌نظامی-نیمه‌کارمند که در حکومت فرانتس یوزف اول اوج می‌گیرند و به سوی زوال خود پیش می‌روند. داستان تاریک سه نسل از یک خاندان که به مرگی بی‌صدا ختم می‌شود.
«مارش رادتسکی» داستان زوال خاندان هاپسبورگ است. خاندانی که از قرن یازدهم بر قسمت‌هایی از اروپا حکومت کرده بودند و یکی از موفق‌ترین و تأثیرگذارترین خاندان‌های پادشاهی در اروپا به حساب می‌آمدند.
«مارش رادتسکی» داستان زوال کارل یوزف فون تروتاست. داستان زوال یک شخص از اوج شرافت خانوادگی تا حضیض قمار و خیانت و بدهکاری. یک درام روانشناسانه در تاریک‌ترین و سردترین حالت ممکن.
«مارش رادتسکی» داستان زوال یک رمان است. داستان زوال «ساختار» رمان. هر چه روایت پیش می‌رود ضرباهنگ کندتر، فضاها تیره‌تر و غمگین‌تر، شخصیت‌ها ضعیف‌تر، توصیف‌ها طولانی‌تر و سنگین‌تر و پی‌رنگ یکنواخت‌تر می‌شود. خواندن رمان همراه با زوال یک شخص و یک خانواده و یک خاندان، مدام سخت‌تر می‌شود.
«مارش رادتسکی» داستان زوال یک فرم است. فرم روسی رمان با تمام آن توصیف‌های بی‌عجله و صحنه‌های باشکوه و جشن‌های طولانی و نظامی‌گری‌های بی‌پروا، اینجا در اتریش به پایان خود می‌رسد.
«مارش رادتسکی» داستان زوال یک نویسنده است. داستان زوال نویسنده‌ای یهودی که در دوران سلطنت خاندان هاپسبورگ به دنیا می‌آید و در دوران حکومت نازی‌ها به تلخ‌ترین شکل ممکن می‌میرد. انگار روت آینده‌ی خود را در این رمان پیشگویی کرده است.
«مارش رادتسکی» توری است که از زوال‌ها، سیاهی‌ها، نابکاری‌ها، القاب بی‌معنای سیاسی، دست‌وپازدن‌های بی‌نتیجه و توصیف‌های بی‌انتها و سنگین بافته شده است. هر رویداد در لفافه‌ای از فضاسازی‌های قرن‌نوزدهمی پیچیده شده و از دور مه‌گرفته و تاریک به نظر می‌رسد. یک «رمان سیاسی» به معنای دقیق کلمه. روت تمام توان خود را در این یک رمان گذاشته و چنان فضایی به وجود آورده که خواننده تا مدت‌ها از آن رها نخواهد شد. این رمانی است بزرگ، که در زمانه‌ای نزدیک به تبعیدها و اردوگاه‌ها و نسل‌کشی‌ها، تولستویی یهودی آن را نوشته. تولستویی که خداوند حمایتش را از او دریغ کرده است.
        

1