معرفی کتاب دفتر خاطرات پاین اثر جان کامپتون پاین مترجم مرجان افشاریان

دفتر خاطرات پاین

دفتر خاطرات پاین

2.3
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

3

شابک
9786220108313
تعداد صفحات
99
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        جان کامپتون پاین افسری بریتانیایی بود که تصمیم گرفت پس از اتمام دوره ی مأموریتش در هند و پیش از بازگشت به وطن به آرزوی دیرینه ای جامعه ی عمل بپوشاند گشتن سرتاسر ایران ، از جنوب تا شمال .
کسانی که به ایران سفر می کردند غالباً به یک یا دو شهر از کشور سر می زدند و در همان جا تحقیقاتشان را انجام می دادند. مسیری که پاین در نظر داشت درست از میان کوه و دشت و دره و بیابان و مکان هایی دورافتاده و ناآشنا و چند شهر می گذشت؛ جاهایی که جهانگردان قبل از او هرگز ندیده بودند. او که در دوران خدمتش در هند تا حدی هم فارسی یاد گرفته بود در این سفر سه ماهه ی پیاده در اواخر سلطنت ناصر الدین ،شاه دفترچه ای همراه داشت که علاوه بر روزنوشتهایش نقاشی های آبرنگ چشم نوازی از مناظر مسیر را هم در آن ثبت کرد. دفتر خاطرات پاین شرح مصور سه ماه پیاده روی او در ایران سال 1263 شمسی است.
      

لیست‌های مرتبط به دفتر خاطرات پاین

یادداشت‌ها

          کتاب، سفرنامه‌ای کوتاه از افسری انگلیسی‌ست به نام «جان کامپتون پاین» و روایتش از سه ماه حضور و سفرش در ایران.‌ پاین در ۱۲۶۳ شمسی و در بازگشت از هند و پیش از رفتن به زادگاهش، لندن، از بندرعباس وارد ایران می‌شود. قریب به سه ماه،  مسیر جنوب به شمال ایران را تا رسیدن به بابلسر طی می‌کند و  سرانجام سوار بر کشتی ایران را ترک می‌کند.  
سفرنامه کوتاه، خام‌دستانه و خالی از جذابیت‌های روایی نوشته شده. با این‌حال، خود این سرزمین آن‌قدر چشم‌نواز و تماشایی بوده که خواندن روایت بیننده‌ای سطحی و آماتور چون «پاین» هم خالی از لطف نباشد. 
برای من، مطالعه این کتاب، شبیه تماشای فوتبال تیم محبوبم بود با صدای زشت و یک‌سویه گزارشگری ضعیف. کوشیدم تا سرحد امکان صدای تفرعن‌آمیز و آزارنده افسر انگلیسی را کم کنم و از تماشای ایران و مردمانش لذت ببرم. تماشای خیال‌انگیز دریاچه‌ی پر از مرغابی پریشان، دشت ارژن در زمانی که هنوز محل تردد شیرها بوده، باغ‌های پردرخت شیراز و کوچه‌باغ‌های اصفهان با دیواره‌های کاهگلی بلند و جوی‌های پرآبش. تصور گذر از کویرهای داغ  و دامنه‌های پربرف و رسیدن از  دریایی در جنوب به  دریایی در شمال. چه سفر رویاگونی. البته که تحمل این راوی انگلیسی گاهی دشوار می‌شود. نگاه «پاین» به انسان شرقی و ایرانی، رقت‌انگیز است. برای نمونه، جایی در سفر، وارد روستایی شده  که به گفته خود او، اولین اروپایی بوده که پا به این روستا گذاشته و همین هم مایه نگرانی‌اش شده است. در ادامه می‌نویسد : «من خیلی نگران رفتار اهالی روستا بودم. تا حدی که یک‌بار مجبور شدم با یک چوب‌دستی آن‌ها را از خود دور کنم تا فاصله‌شان را با من حفظ کنند و کمی حریم خصوصی برایم بگذارند». 
یا در پایان سفر و سوار بر کشتی هنگامی که دوباره با فردی ایرانی مواجه می‌شود:
«من از ایرانی‌ها و کشورشان خسته شده‌ام. مردم ایران، کشورشان دین.شان و هرچیز مربوط به آن‌ها به معنای واقعی کلمه بد است به جز زبان و ادبیات‌شان که خیلی آن را دوست دارم».  اما اگر تاب بیاوریم و این افسر کوته‌نظر را کنار بزنیم، زیبایی‌های ایران و مردمانش درخششی کوتاه ولی دلپذیر دارند. چه آن مطرب‌هایی که پول ناچیز  او را توهین‌آمیز انگاشته و پس می‌زنند، چه مردان بذله‌گو و اهل آواز و رقص کاروان و چه قاطربانانی که غذایشان را به رایگان با وی قسمت می‌کنند (و پاین وقاحت‌آمیز از همین لطف برای کمتر خرج کردن سواستفاده می‌کند.)
سه ستاره برای همین تماشای کوتاه و موقت ایران در آن زمانه ولو به قیمت تحمل صدای گوش‌خراش افسری انگلیسی !
        

0