خاک بکر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
11
خواهم خواند
4
نسخههای دیگر
توضیحات
در 1868 نژدانف در پترزبورگ نزد دوستان خود زندگی می کرد. پدر او شاهزاده «گ» ژنرال آجودان ثروتمند و مادرش زنی زیبا بود که روز به دنیا آمدن نژدانف جان سپرده بود. او فرزند نامشروع بود و با حمایت های پدر در رشتة تاریخ و زبان شناسی تحصیل کرده بود. او آگهی تدریس خصوصی در روزنامه زده بود. روزی سیپیاگین مردی که در تئاتر با هم آشنا شده بودند با خواندن آگهی نزد او آمد و او را برای تدریس پسر هشت ساله اش، «کولیا» در رشتة تاریخ روسیه و دستور زبان انتخاب کرد. صبح روز بعد، او به خانة سیپیاگین مالک مشهور رفت. والنتینا میخائلوونای همسر سیپیاگین زنی خودنماست و مارینا دختر خواهر سیپیاگین با آنها زندگی می کند. پدر مارینا یک رجل برجستة لهستانی الاصل بود و به درجة ژنرالی نائل گشته و به اتهام اختلاس محکوم و سپس از دنیا رفت. مارینا زندگی سختی را در آن جا می گذراند.
یادداشتها