معرفی کتاب شکار شبانه: دوازده داستان (از 1370 تا 1376) اثر صمد طاهری

شکار شبانه: دوازده داستان (از 1370 تا 1376)

شکار شبانه: دوازده داستان (از 1370 تا 1376)

3.5
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

3

ناشر
نیماژ
شابک
9786003675742
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1399/2/3

توضیحات

        «شکار شبانه» نیز همچون دیگر مجموعه داستان درخشان صمد طاهری یعنی «سنگ و سپر» سال ها در محاق ماند و بسیار کمتر از «زخم شیر» و «برگ هیچ درختی» دیده و خوانده شد. تک تک داستان های این کتاب در عین واقعگرایی ناب مخصوص صمدطاهری، سرشار از شگفتی و خلاقیت ماهرانه ی داستان نویسی چیره دست هستند. خود طاهری به رغم همه ی تحسین ها و ستایش هایی که نسبت به کتاب «زخم شیر» شنیده و جایزه هایی که برای آن گرفته است، همچنان «شکار شبانه» را بهترین کتابش می داند و معتقد است بهترین داستان هایش را در این مجموعه گنجانده است. حال پس از ویرایش مجدد، همه ی آثار داستانی این نویسنده ی چیره دست آبادانی تا امروز در کنار یکدیگر در شکل و شمایلی جدید و آراسته تر، منتشر شده اند تا قضاوت درباره ی بهترین اثر طاهری به خوانندگان راستینش واگذار شود؛ قضاوتی که به راستی بسیار دشوار است چرا که نویسنده ی این داستان ها لحظه ای درباره ی کیفیت داستان هایش کوتاه نیامده و کم فروشی نکرده است.….گفتم: «بابا، شهباز چیه؟» پدرم خندید. تو لیوان چای ریخت و دستم داد. گفت: «پازَنیه که از گله دور شده.» گفتم: «پازَن یعنی قوچ؟» دوباره خندید، گفت: «یعنی بزِ وحشی.» گفتم: «یاغی هم یعنی بزِ وحشی؟» گفت: «آره.» حَبه قندی به دهان گذاشتم و چای را آرام فرو دادم. گفتم: «تو این کوه فقط یه شهباز هس؟» گفت: «ده دوازده تا بود. حالا همین یکی باقی مونده. این از همه شون گنده تره.» گفتم: «چرا امنیه ها خودشون نمی رن شکارش کنن؟» گفت: «چون خودشون شکارچی نیستن.» رفتم لیوان را گذاشتم تو خورجین. گفتم: «چرا خاله روشنَک گریه می کرد؟» سفیدی چشم هایش را به من دوخت. گفت: «خاله روشنک از رگ وریشه ی ما نیس. این یادت باشه.»
      

یادداشت‌ها

سامان

سامان

1403/11/18

          شکار شبانه مجموعه داستانی است حاوی دوازده داستان کوتاه از صمد طاهری نویسنده آبادانی که حاصل کار خواندنی و جذاب از آب درآمده. داستان‌ها یک سری درون مایه‌های مشترکی مثل خشونت، بی وفایی، جست وجو گری شخصیت ها داشتند. نثر صمد طاهری روان و ساده و از دل همین سادگی شکل روایت جذاب و تاثیرگذاری خلق کرده بود. گاهی یک داستان خیلی ساده و معمولی شروع میشد و بعد از گذشتی، نویسنده ، مخاطب رو وارد اصل قضیه می‌کرد و این اصل، بسیار هولناک و تکان دهنده بود.انگار پس این سادگی روایت، حجابی حایل شده بود و حالا نویسنده تصمیم گرفته بود پرده از این حجاب بکشه و مخاطب رو با واقعیت ماجرا آشنا کنه.سطح کمال این قضیه رو در داستان « شکارچی» شاهد هستیم که برای من بهترین داستان این مجموعه و یکی از بهترین داستان کوتاه‌های ایرانی بود که تا امروز خوندم. نکته بعدی جست و جوگری بود.در برخی داستان‌ها شخصیت‌ها دنبال چیزی میگشتند که یا نمی‌رسیدند و یا اگر هم می‌رسیدند باز پرده از واقعیتی تلخ برداشته میشد. گاهی شخصیت داستان مثل دایره دور خودش می‌چرخید و در انتهای داستان به نقطه اول می‌رسید.جست و جویی برای چیزی و نرسیدن به چیزی و روز از نو روزی از نو.این قضیه در داستان «عکس» مشهود بود. نویسنده از امیدها و آرزوها و البته نرسیدنهای شخصیتهای قصه میگه.روایتگره و وارد قضاوت نمیشه.داستانش رو روایت می‌کنه و نتیجه به عهده مخاطب باقی می‌مونه. داستان‌ها پیرنگ قوی‌ای دارند و در حداقل صفحات ممکن روایت تکمیل میشه. گاهی زنی در حال ماهی پاک کردن با زن همسایه سفره دلش رو باز می‌کنه و با زندگی سخت او و تصمیمات دردناکی که برای بقا گرفته و شرم همیشه همراهش آشنا میشیم( داستان بچه‌ی مردم) و گاهی از عشق نافرجامی فردی معلول حرف زده میشه که راوی با شرم و احساس گناه اون رو روایت میکنه.راوی‌ای که برادر فرد عاشق پیشه است(داستان جیرجیرک‌ها و مجسمه‌ها).در همین داستان میشه نشانه هایی از مسخ کافکا هم در نویسنده دید.برخی داستان‌ها نویسنده ابتدای داستان، سرانجام شخصیت یا شخصیت‌ها رو میگه و حالا در ادامه چگونگی رسیدن اونها به سرانجامشون رو تعریف میکنه و در برخی هم سرانجام شخصیت در همان انتهای داستان مشخص میشه و گره داستان در اون نقطه باز میشه.

مجموعه خوبی بود.مخصوصا برای منی که هیچگاه با داستان کوتاه رابطه خوبی نداشتم و همیشه طرفدار رمان بودم، مثل یک شگفتانه شیرین بود.امیدوارم بیش از پیش بتونم داستان کوتاه بخونم.درسته تم داستانها تلخ و سیاه و ناراحت کننده بود ولی مشخص بود نویسنده به خلق این فضاها مسلطه و کار رو تصنعی در نیاورده.مثل هر مجموعه داستانی برخی داستان‌ها رو بیشتر و برخی رو کمتر دوست داشتم.آقای طاهری معروفترین کارش «زخم شیر» هستش که جوایز مختلفی هم براش به ارمغان آورده ولی طبق چیزی که در سایت نشر نیماژ نوشته شده و برام جالب بود اینه که خودش، مجموعه « شکار شبانه» یعنی کتاب حاضر رو بهترین کار خودش میدونه!.این اولین اثری بود که از ایشون خوندم و در ادامه باز هم از ایشون خواهم خواند، اگر عمری باشه....
        

21