شروع کتاب جالبه،امید به تلاش و تغییر رو تو وجود خواننده تزریق می کنه،کتاب رو ادامه میدی به شوق اینکه ببینی این امید کجا ثمر میده،ولی متاسفانه ثمر نداره،آدم های داستان مغلوب واقعیت میشن و به زندگی معمولی تن میدن  در فراموشی کامل آرزویی که داشتن
        

          بد نبود..
        

          کتاب درمورد مهاجرت از روستا به شهر حرف می‌زد و این پروسه گیر کردن داخل یه چرخی که مدام داره می‌چرخه رو خیلی خوب نشون داد، با کمرنگ کردن شادی و افزودن یکنواختی. دوباره همون داستان همیشگی انجام دادن یک کار برای رویا و اونقدر درگیر شدن داخل کار که رویا فراموش شه.
        

          خیلی ازش تعریف شنیده بودم و شابد همین سطح انتظارم رو خیلی بالا برد. کتاب خوبی بود، فکر می‌کنم نوجوون‌های دوره دوم خیلی باهاش ارتباط بگیرند. زبانش از نظرم خیلی بی‌لحن و یکنواخت بود و این رو دوست نداشتم؛ اما روند داستان جذابه.