قصه سنگ و خشت: گزینه شعرقصه سنگ و خشت: گزینه شعرمحمدکاظم کاظمی4.19 نفر |2 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام14خواهم خواند4توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرغروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد و سفره ای که تهی بود، بسته خواهد شد همان غریبه که قلک نداشت، خواهد رفت و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت.یادداشتهای مرتبط به قصه سنگ و خشت: گزینه شعرمحدثه گرافر1401/12/26 مجموعهای از درد و رنج و فرهنگ و حماسه؛ از جنس زندگانی مردم افغانستان. 01مجید شفیعی1401/10/07 مریز آبروی سرازیر ما را به ما باز ده نان و انجیر ما را خدایا اگر دست بند تجمل نمی بست دست کمانگیر ما را کسی تا قیامت نمیکرد پیدا از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را ولی خسته بودیم و یاران هم دل به نانی گرفتند شمشیر ما را . . . طلا را که مس کرد؟! دیگر ندانم چه خاصیتی بود اکسیر ما را **** این بی نظیر دوست داشتنی این شاهنامه ای خواندنی 012